کتاب از روزگار رفته

کتاب در اساس وصله‌پینه‌‌ای بیش نیست. و در نهایت انگار حسن فیاد در تلاش بوده تا نشان دهد گلستان پرت و پلا می‌گوید. اما قضیه چیز دیگری‌ست: گلستان در این همه مصاحبه فقط به محمد عبدی راه داده است و به او پرخاش نمی‌کند. مصاحبه عبدی با سوسن تسلیمی و رضا قاسمی را بخوانید، خواهید دید که انسان فهمیده و هوشیاری‌ست و این را گلستان دریافته و در مستند عبدی گلستان با او هیچ جدلی ندارد و صرفا در لحظاتی از در شوخی با او مجادله می‌کند. از سویی دیگر در این کتاب مصاحبه‌گر که سینماخوانده و مترجم شعر است به طور ناشیانه‌ای سعی می‌کند با آوردن جملاتی از نویسندگان خارجی و ایرانی سوال‌های زرد و کلیشه‌ای بپرسد. گلستان هم از در مخالفت و ستیزه در می‌آید. و این واکنش در کتاب پرویز جاهد (مصاحبه با دوربین) هم قبلا اتفاق افتاده بود. گلستان به کسانی راه می‌داد که در آنها صداقت می‌دید. در پایان اینکه گلستان در جایی نوشته که به نشر ثالث ایمیل زده و خواستار عدم چاپ کتاب شده است و این کتاب بی‌اجازه او بوده است.

منازعه‌ی همیشگی گلستان با فریدون فریاد بسیار به جا و دقیق است. در واقع می‌توان گفت: میدان‌ندادن به حرف‌های زرد و خاله‌زنکی...

چه قدر ارزان

کتاب بسیار بی کیفیت هم چاپ شده. متن اصلی گاه به گاه ناخوانا. ناشر باید این کتاب رو به ۲ دلیل جمع کنه: چاپ بی کیفیت و اجازه نداشتن از ابراهیم گلستان.

چند ماه پس از چاپ کتاب «از روزگار رفته»، گفتگوی «حسن فیاد» با «ابراهیم گلستان» در انتشارات ثالث، محمد تنگستانی از ایران وایر مصاحبه مفصلی با ابراهیم گلستان انجام داد و ایشان در مورد این کتاب و سایر مسایل مربوط به نشر مطالبی را بیان کردند.[۴۶] «ـ من اصلاً نمی‌دانم نشر ثالث کی هست. من وقتی شنیدم این کتاب می‌خواهد توسط این نشر منتشر بشود، از طریق کسی که مطلع شده بودم، آدرس ایمیل این نشر را گرفتم. روی کاغذی هم نوشتم که شما حق ندارید این کتاب را دربیاورید؛ این کتاب مال کسی نیست که به شما داده باشد...

بخشی از کتاب: چطور شد که به قول خودتان، فروغ از ماشین نویسی به فیلم سازی پرداخت؟ کمکش هم کردید؟# واضح است. من صاحب معلومات وسیع سینمایی نبودم. سینما معلومات وسیع ندارد. معلومات وسیع نمیخواهد؛ تجربه میخواهد و شعور، هیچ چیز دیگری نمیخواهد. این دختر شعور داشت. یک فیلم هم گذاشتم در اختیارش. اصلا نه از نفت خبر داشت و نه از فیلم خبر داشت...کسی که شعور دارد، راه می‌افتد. کسی هم که شعور ندارد، خنگ است، ادا در می‌آورد...

بخش اعظم این گفتگو شامل فیلم‌های گلستان و نظرات او درباره سینما هست.کتاب با سوالات مصاحبه گر درباره نویسندگی و داستان نویسی گلستان شروع میشه ودر خلال آن بحث هایی درباره ادبیات و سیاست میشه و در ادامه با فیلم سازی گلستان و نظراتش درباره سینمای جهان و ایران ادامه پیدا میکنه و در آخر دو نامه از ابراهیم گلستان به حسن فیاد( مصاحبه گر) درباره مستندی است او که درباره گلستان ساخته آورده شده. این گفتگو شامل نکات آموزنده زیادی درباره سینما و ادبیاته و خواننده نیز تا حدودی با شخصیت خاص گلستان آشنا میشه.