کتاب «مفهوم دیالکتیک از نظر لوکاچ» نوشته ایستوان مزاروش بررسی مفصلی از آرای فلسفی گئورگ لوکاچ است، به ویژه با تمرکز بر دریافت او از مفهوم دیالکتیک. مزاروش، فیلسوف برجسته مارکسیست، تحلیلی عمیق از آثار لوکاچ ارائه میکند و چگونگی تکامل ایدههای او و اهمیت آنها را در نظریه مارکسیستی بررسی میکند. روش دیالکتیکی لوکاچ ریشه در سنت هگلی دارد اما برای پرداختن به پیچیدگی های جامعه سرمایه داری مدرن تغییر داده شده است. نویسنده توضیح می دهد که چگونه لوکاچ از مفهوم دیالکتیک برای درک ماهیت پویا و متناقض واقعیت اجتماعی استفاده می کند. یکی دیگر از مفاهیم بنیادین در اندیشه لوکاچ ایده کلیت است. نویسنده توضیح می دهد که چگونه لوکاچ جامعه را به عنوان یک کل به هم پیوسته می بیند، به نحوی که پدیده های فردی فقط در رابطه با ساختار کلی قابل درک است. این رویکرد کل نگر برای درک ماهیت سیستمی سرمایه داری و پتانسیل تغییرات انقلابی بسیار مهم است. فصل دیگر کتاب به بررسی مفهوم شیء شدن می پردازد که به فرایندی اشاره دارد که در آن روابط اجتماعی به عنوان شیء (ابژه) درک می شوند و ماهیت انسانی خود را از دست می دهند. نویسنده توضیح می دهد که چگونه لوکاچ از این مفهوم برای نقد سرمایه داری بهره گرفته است. کتاب همچنین با تأکید بر نقش پرولتاریا در دستیابی به تغییرات انقلابی، ایدههای لوکاچ در مورد آگاهی طبقاتی را بررسی میکند. نویسنده توضیح میدهد که چگونه لوکاچ تبیین می کند که طبقه کارگر، از طریق موقعیت منحصربهفرد خود در نظام سرمایهداری، پتانسیل ایجاد آگاهی انقلابی را دارد و میتواند از روابط اجتماعی موجود در جامعه فراتر رود. در نهایت نیز نویسنده سعی کرده است که آرای لوکاچ را در بافت ماتریالیسم تاریخی قرار داده و بازتفسیر کند. به لحاظ ساختاری، کتاب به گونهای نوشته شده است که مروری جامع از آرای فلسفی لوکاچ ارائه دهد. نتیجتا کتاب همچون مدخلی برای ورود به اندیشۀ این نظرورز مارکسیست به حساب می آید.
کتاب گفت و گوهایی با گئورگ لوکاچ