1. خانه
  2. /
  3. کتاب آیا می توان با فقر پاریس را دوست داشت

کتاب آیا می توان با فقر پاریس را دوست داشت

3.4 از 1 رأی

کتاب آیا می توان با فقر پاریس را دوست داشت

Can we love Paris with poverty?
انتشارات: نیکا
٪15
99500
84575
معرفی کتاب آیا می توان با فقر پاریس را دوست داشت
پاریس شهر هنر و قصه، شهر رویایی خیلی از آدمها از روزگاران دور تا کنون. حتی بعضیا معتقدند که یکی از مظاهر خوشبختی زندگی کردن توی پاریسه. اما آیا واقعا همینطوره؟

احمدرضا احمدی از ماجراهایی که در شهر پاریس براش اتفاق افتاده نوشته و روزهایی که با فقر دست و پنجه نرم میکرده. حال و هوای پاریس و همه عشق و علاقه ش به این شهر آیا با وجود فقر هم سرجای خودش باقی میمونه؟
درباره احمدرضا احمدی
درباره احمدرضا احمدی

احمدرضا احمدی (زاده ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ در کرمان) شاعر و نمایشنامه‌نویس و نقّاش ایرانی است.

آشنایی عمیق او با شعر و ادبیات کهن ایران و شعر نیما دستمایه‌ای شد تا حرکتی کاملاً متفاوت را در شعر معاصر آغاز و پی‌ریزی کند. از بیست سالگی به‌طور جدی به سرودن شعر پرداخت. وی نخستین مجموعه شعرش را با عنوان طرح در سال ۱۳۴۰ منتشر کرد که توجه بسیاری از شاعران و منتقدان دهه ۴۰ را جلب کرد. وی همچنین آثاری در ادبیات کودک و نوجوان دارد.
احمدرضا احمدی بنیان‌گدار سبک موج نو در دهه ۱۳۴۰، در شعر معاصر ایران است که در نیمهٔ دوم این دهه، موج نو تبدیل به یک حرکت مدرنیستی در فرهنگ ایرانی شد و در داستان، نمایشنامه، تئاتر، سینما و نقاشی تأثیر کرد.در سال ۱۳۷۸ سومین جایزه شعر خبرنگاران با مراسمی متفاوت و خصوصی در خانه احمدرضا احمدی برگزار شد. همان سال کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در مراسم بزرگداشت احمدرضا احمدی، تندیس مداد پرنده را به او اهدا کرد.
دسته بندی های کتاب آیا می توان با فقر پاریس را دوست داشت
قسمت هایی از کتاب آیا می توان با فقر پاریس را دوست داشت

گفت: "زیبایی تو مرگ را هم فریب می دهد و فراری می کند. هنوز بال های تو نسوخته است. می توانی پرواز کنی. مرا که روزگار بین زمین و هوا معلق رها کرده است." در چشمان پیرمرد اشک بود. پیرمرد گفت: "نام دوستانی را که فاشیست ها نابود کردند روی این دستبند مسی حک شده است. حتی کسی محل دفن آن ها را نمی داند. هر وقت من مردم، که خواهم مرد، نام مرا کنار نام آن ها حک کن؛ قول می دهی؟" تو گفتی: "پدر قول می دهم." پیرمرد دستبند را به دست من کرد

در این سال ها به دلیل مصیبت هایی که بر سرش آمده بود، شعرش ساده و شفاف شده بود، می گفت: "رنج و مصیبت و حرمان، تنهایی و پنجره های بسته ی شعر را صیقل می دهد. شعر باید شیشه ای شفاف شود که به آسانی بتوان از پشت آن شیشه ی شفاف جهان را دید و قضاوت کرد. شاعر باید قبل از زمستان احساس سرما کند و قبل از تابستان احساس گرما کند. وقوع شکوفه ها را باید سالیان قبل از میوه شدن به یاد بیاورد. حافظه گاهی برای شاعر زندگی بخش است، و گاهی شاعر در آوار حافظه گم می شود. شاعر باید با تخیل و رویا و حسرت و حس مرگ به جنگش برود. با سلاحی که از آسمان نازل می شود.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب آیا می توان با فقر پاریس را دوست داشت" ثبت می‌کند