1. خانه
  2. /
  3. کتاب مرثیه ای برای افتخار

کتاب مرثیه ای برای افتخار

5 از 1 رأی

کتاب مرثیه ای برای افتخار

One Man's Justice
انتشارات: خوب
٪15
210000
178500
معرفی کتاب مرثیه ای برای افتخار
کتاب «مرثیه ای برای افتخار» رمانی نوشته آکیرا یوشیمورا، نویسنده ژاپنی است. داستان این کتاب در زمان جنگ جهانی دوم می گذرد و به موضوع بمباران هیروشیما و ناکازاکی می پردازد. اتفاقات رمان به دوره ای می پردازد که ژاپن ویران شده و به وسیله آمریکایی ها اشغال شده است. رمان «مرثیه ای برای افتخار» ماجرای دوگانگی وظیفه و احساسات سربازی را پیش روی خواننده قرار می دهد و او که احساسات را انتخاب کرده باید در کشور خود از سوی کسانی که باعث تخریب سرزمینش شده اند فراری باشد. تاکویا، افسر سابق ارتش امپراتوری و قهرمان داستان به روستای زادگاهش بازگشته است اما متوجه می شود که اشغالگران در آن جا هستند و سعی در شناسایی سربازان جنگی که مرتکب جنایت جنگی شده اند، هستند. حکم سربازانی که چنین جرمی را انجام داده اند اعدام است. تاکویا از ترس جان خود فراری می شود.
تاکویا به دستور مافوقش با بودجه محدود به سراسر ژاپن سفر می کند و به دنبال جایی است تا بتواند در آن پناهنده شود اما به دلیل اشغال ژاپن به دست متفقین، سفر برای او خطرناک است. از سوی دیگر ماندن در یک مکان هم برای تاکویا ایمن نیست. در این رمان یوشیمورا قهرمان داستانی را خلق می کند که پس از پایان جنگ جهانی دوم، خلبان هواپیمایی را که روی شهرهای ژاپن بمب انداخته و باعث مرگ مادر تاکویا شده بود را اعدام می کند. او به همین دلیل تحت تعقیب است.
نویسنده در این رمان حسی از تعلیق در سرنوشت تاکویا را به خواننده القا می کند و در عین حال در تلاش است تا همدردی مخاطب را با قهرمان داستان برانگیزد. در واقع نقشی که تاکویا در کشته شدن سربازان آمریکایی ایفا کرده در مقایسه با تخریب ها و تلفات جانی که توسط هواپیماهای آنها در ژاپن اعمال شده، ناچیز به نظر می رسد. با این حال جنگ قوانین خود را دارد و او باید پاسخگوی جنایتی باشد که مرتکب شده است.
درباره آکیرا یوشیمورا
درباره آکیرا یوشیمورا
آکیرا یوشیمورا (吉村 昭، یوشیمورا آکیرا، 1 مه 1927 - 31 ژوئیه، 2006) نویسنده ژاپنی برنده جایزه بود. او در سطح بین المللی بیشتر به خاطر رمان هایش «ساحل مرگ» و «در آزادی مشروط» شناخته می شود.
قسمت هایی از کتاب مرثیه ای برای افتخار

تاکویا در تمام این مدت، فکر می‌کرد فرمانده نواحی غربی نیز موضعی مشابه یاماشیتا بگیرد. چون او بود که در ناحیه غربی دستور می‌داد و فرمانده از آنچه تحت فرمانش انجام می‌شد، اطلاع کامل داشت و تاکویا قویا باور کرده بود که اگر واقعیت برملا شود، فرمانده مسئولیت کامل را برعهده می‌گیرد. «سرویس امنیتی آمریکا، نام‌ونشونی همه‌تون رو داره. اگه همه‌چیز به همین روال پیش بره، شکی نیست که برای دستگیری‌تون اقدام می‌کنه.» در سخنان شیراساکا از خشونت کلامی که با افسران هم‌رده‌اش در دوران ستوانی ارتش امپراتوری به کار می‌برد، اثری نبود. تاکویا ناامیدانه پرسید: «چه‌کار باید بکنم؟» وقتی به او گفتند آن‌هایی که در وهله اول این دستور را به او داده بودند، حالا پس از هشت ماه و به‌دنبال انحلال ارتش امپراتوری، خود را از تمامی مسئولیت‌ها در قبال اتفاق‌های بیشه نزدیک آبوا یاما کنار کشیده‌اند، نتوانست جلوی خشمش را بگیرد. این چیزها در ارتشی که تاکویا می‌شناخت، سابقه نداشت. شیراساکا چشمانش را به تاکویا دوخت و با صدایی ملایم اما مجاب‌کننده، گفت: «فرار کن، زود قایم شو.» تاکویا ساکت ماند. چشمان تر شیراساکا هنگام حرف زدن برق می‌زدند: «مطمئن باش اگه بگیرنت، دارت می‌زنن. مثل سگ می‌میری. قایم شو. ستوان هیروساکی امروز صبح اومد. برای اون هم یه کارت‌پستال فرستادم که متنش عین متن فرستاده‌شده برای تو بود. وضعیت رو براش توضیح دادم و بهش گفتم آفتابی نشه. گفت سعی می‌کنه خودش رو گم‌وگور کنه و الان هم به تو همین نصیحت رو می‌کنم.»

نظر کاربران در مورد "کتاب مرثیه ای برای افتخار"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

کتابی به شدت فوق‌العاده و کم نظیری هستش با جلد زیبا و ترجمه بسیار خوب و روان و داستانی بسیار جذاب و فضا سازی عالی به همراه اطلاعات بسیار مفید و پایان بندی عالی

1403/05/27 | توسطامیرمحمد حصاری
2
|