"مرد جعبه ای"رمان ترسناک و غریبی درباره ی مردی است که تجمل یک زندگی معمول را کنار می گذارد و در عوض با پوشیدن جعبه ای بر سرش آواره ی شهر می شود. "کوبو آبه" ، نویسنده ی تحسین شده ی بین المللی کتاب "زنی در تپه های شنی" است؛ او خیالات خیالی وحشیانه و نثر طبیعت گرایانه را برای ایجاد روایت هایی یادآور کارهای کافکا و بکت ترکیب می کند. وی در کتاب "مرد جعبه ای"این شاهکار وهم آور و خاطره انگیز ، قهرمان اصلی بی نام و هویت خود را در دام زندگی طبیعی رها می کند تا در یک جعبه ی مقوایی بزرگ که بالای سر خود می پوشد زندگی کند. او که در خیابان های توکیو سرگردان است ، دیوانه وار بر روی دیوارهای داخلی جعبه ی خود می نویسد.او دنیای بیرون را همان طور که می بیند یا شاید تصور می کند ، توصیف می کند .
این کتاب به موضوع هویت ها می پردازد. هویتی که هر فرد در رابطه با جامعه اش می سازد. چیزهایی که از آن فرار می کند. نگاهش به وقایع پیرامونش و پرسش هایی که درباره ی وجود، عدم وجود و ... از خود می پرسد. او در خیابان های توکیو زندگی را می گذراند و همزمان به شکل دیوانه واری می نویسد. او چیزی را وصف می کند که از سوراخ جعبه می بیند و یا شاید تصور می کند که می بیند. او از مرد مرموزی می نویسد که با اسلحه به او شلیک می کند، از پرستاری جوان و جذاب و از دکتری که می خواهد مرد جعبه ای باشد. رمان "مرد جعبه ای" روایتی است ناب و شگفت درباره ی ماهیت هویت.
درخشان. مانند کافکا ، کارهای آبه توانایی حیرت انگیزی برای خلق رویدادهای رویایی را نشان می دهد.
کتاب یک افزوده ی خیره کننده به ادبیات عجیب و غریب ... یک هیجان هستی شناختی است.
«آه! بالاخره فهمیدم تو واقعا چه کسی هستی. فکر می کردم راهی را که برای معرفی خودت انتخاب کرده ای بسیار هوشنمدانه باشد… تو صرفا محصول تخیلات من هستی. گفتن این که محصول تخیلات من نیستی، تو را سربلند نمی کند. این اتاق معاینه و خود تو، روی دیوار جعبه ی من در حال شکل گرفتن هستید. شما صرفا نوشته هستید. جعبه ات نشان می دهد که تو نمی توانی چنین چیزهایی را تصور کنی، اما فکر می کنم جعبه ی واقعی با جعبه ی بدلی تفاوت هایی داشته باشد. من در واقع حالا مشغول نگاه کردن به آن اتاق مجزا هستم که به اندازه ی کافی برای یک نفر جا دارد. باطن چهره ای را می بینم که چون کسی او را نمی بیند، نمی تواند ادایش را در بیاورد، مجموعه ای از دیوارنویسی هایی که به صورت فشرده روی دیواره های مقوایی داخل جعبه نوشته شده و بعد از سه سال عرق ریختن و آه کشیدن آفتاب سوخته شده است… این داستان زندگی من است…»
داستان طبیعتا سیر عادی و کلاسیکی نداره و پست مدرن نوشته شده. طوری که به سختی میشه گفت این پاراگراف به پاراگراف بعدی مرتبطه. اگه کتابهای پست مدرنی مثل آثار ساموئل بکت رو دوست دارید، این کتاب هم چیزایی برای خونده شدن داره.
ضعیفترین اثر کوبو آبه بزرگ