تأملی بی پرده بر طبیعت، هویت و قراردادهای اجتماعی.
کتابی شگفت انگیز.
از زمان «زن در دیگ روان»، اعتبار کوبو آبه به عنوان یک رمان نویس بسیار بالا بوده است. کتاب «چهره دیگری» این اعتبار را بیشتر نیز می کند.
دیو، مادامی که چنین موجودات آسیب پذیر یا شکننده یا خردشونده یا سوختنی یا موجوداتی میرا و زخم پذیر در کار باشند، همچنان به آن ها آسیب خواهد رساند.
امروزه مرز میان همنوع و دشمن، که پیش تر آشکارا مشخص بود، محو شده است. انسان که سوار تراموا می شود، به جای همنوعان، دشمنان فراوان دوره اش می کنند. برخی دشمنان در پوشش حروف الفبا به خانه اش می آیند و بعضی، که هیچ راه دفاعی در برابرشان نیست، پنهان در امواج رادیویی به سلول هایش نفوذ می کنند. در چنین شرایطی در محاصره ی دشمن بودن عرف معمول ماست و «همنوع» مثل سوزنی در انبار کاه گم می شود. ما مفاهیمی مثل «همه ی ابنای بشر برادرند» آورده ایم تا مساعدتی باشد، اما این انبار عظیم و خیالی «برادران» کجاست؟ آیا عقلانی تر نیست که خودمان را با این واقعیت وفق دهیم که دیگران دشمن اند و چنین امیدهای پرطمطراق و گمگشته ای را از سر بیرون کنیم؟ آیا ساختن پادزهری برای تنهایی مطمئن تر نیست؟
آگاهی از این که مردم در آن سوی دیوارهای بتونی مثل من زندانی همین سرنوشت اند، کشف بزرگی بود.
ادبیات این سرزمین بسیار وسیع، نمایانگر وجوه مختلفی از زندگی مردم ژاپن، ابزاری برای قدردانی از سنت ها و همدلی آن ها با طبیعت است
چه اتفاقی می افتد وقتی دو ژانر علمی تخیلی و فانتزی، و انتظارات متفاوتی که از آن ها داریم، در تار و پود یکدیگر تنیده شوند؟
رمان جذاب و عجیب کوبو آبه، کتاب «زن در ریگ روان»، که داستان مردی است که در گودالی شنی زندانی شده، تمثیلی از نفرین است یا رستگاری؟
سورئالیسم را بیشتر با هنرهای تجسمی می شناسند اما در واقع، این جنبش نه تنها در هنرهای تجسمی، بلکه در ادبیات ریشه دارد.
میشه لطفا موجودش کنید🥺🖤
کتاب تجدید چاپ نشده و نسخه ای ازون رو دوستی به من داد و تونستم بخونم.کتاب ترجمه خوبی داره و دلیل عدم تجدید شدنش رو با وجود پرطرفدار بود آبه در ایران نمیدونم.از دسته کتابهایی است که آدمی رو در موقعیتهای تجربه نشده یا کمتر تجربه شده قرار میده.توصیفات و تشریحات علمی گاهی خسته کننده میشد و پایان بندی هم غافلگیرکننده نبود.تک جملات تامل برانگیز در جای جای کتاب نظر رو جلب میکنه.
فیلمش هم قشنگه