کتاب کارخانه

The Factory
کد کتاب : 86308
مترجم :
شابک : 978-6227383195
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 157
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2013
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

«هیروکو اویامادا» از نویسندگان پرفروش در ادبیات ژاپن

معرفی کتاب کارخانه اثر هیروکو اویامادا

«کارخانه» رمانی هجوآمیز و کافکایی است که در یک کارخانه‌ی عجیب اتفاق می‌افتد. کارخانه‌ای که معلوم نیست اصولا چه چیزی تولید می‌کند. رمان از زاویه‌ی دید سه کارگر این کارخانه (دو مرد و یک زن) که هر یک به‌شدت بر وظیفه‌ی خاصی تمرکز دارند، روایت می‌شود: یکی مدام کاغذ در دستگاه کاغذخردکن می‌گذارد، یکی ویراستار است و دیگری درباره‌ی خزه‌ها مطالعه می‌کند. زندگی این سه نفر، به شکل طنزآمیزی ابزورد است و آرام آرام تحت سیطره‌ی کامل کارشان قرار می‌گیرد…

«هیروکو اویامادا» یکی از چهره‌های نوظهور ادبیات داستانی ژاپن است. او که حالا حدودا چهل سال دارد، متولد هیروشیما است و همان جا با همسر و دخترش زندگی می‌کند.
در حوزه‌ی نوشتن، حال و هوای آثار اویامادا را با فرانتس کافکا و ساموئل بکت مقایسه می‌کنند. خود او می‌گوید از کافکا و ماریو بارگاس یوسا تأثیر گرفته و علاقه‌ی ویژه‌ای به نوشته‌های این دو نویسنده دارد. سبک او هم درواقع ترکیبی است از فضای کافکایی، پوچگرایی بکتی، سوررئالیسم ژاپنی (که مثلا در آثار هاروکی موراکامی دیده می‌شود) و البته رئالیسم جادویی آمریکای لاتینی. بنابراین برای علاقه‌مندان به این نوع از داستان‌ها، اویامادا یک صدای تازه‌ی جذاب است. تا جایی که در یک دهه‌ی گذشته، همه‌ی جوایز معتبر ژاپن را دریافت کرده است. ازجمله جایزه‌ی «شینچو» برای همین رمان «کارخانه»، جایزه‌ی «اودا ساکونوسوکه» برای یک مجموعه داستان و جایزه‌ی «آکوتاگاوا» برای رمان «سوراخ».

کتاب کارخانه

هیروکو اویامادا
«هیروکو اویامادا» نویسنده ای ژاپنی است. او جایزه «سینچو برای نویسندگان جدید»، جایزه «اودا ساکونوسوکه» و جایزه «آکوتاگاوا» را از آن خود کرده است.
نکوداشت های کتاب کارخانه
Oyamada’s stellar, mind-bending debut.
اثر نخست درخشان «اویامادا» که ذهن را به چالش می کشد.
Publishers Weekly Publishers Weekly

By one of Japan's most exciting new writers.
اثر یکی از هیجان انگیزترین نویسندگان جدید ژاپن.
Barnes & Noble

A vivid—and sometimes surreal—portrait of the absurdity and meaninglessness of the modern workplace.
تصویری ملموس-و گاهی سوررئال-از پوچی و بی معنایی محیط کار مدرن.
Amazon Amazon

قسمت هایی از کتاب کارخانه (لذت متن)
به محض این که چشم هایم را باز کردم، فهمیدم. فکر می کردم داشتم چیزی می خواندم، چیزی ناخوانا را می خواندم، اما در حقیقت خواب بودم. تا احساس خستگی کردم، خوابیدم. رویا می دیدم. شکل های سایه-مانند سیاه می دیدم، حتی حالا هم.

به دور و برم نگاه کردم، اما یقین داشتم هیچکس توجه نکرده بود. پارتیشن ها مرا مطمئن می کردند. تا زمانی که کسی درست از پشت سرم به محوطه من نگاه نمی کرد، هیچ راهی نبود که بتواند مرا ببیند. اما حتی اگر مرا ندیده بودند، کل قضیه مرا نگران می کرد.

حالا که در جایگاه یک بزرگسال دوباره کارخانه را می دیدم، احساس نمی کردم کوچکتر شده است. اینطور که نبود هیچ، حتی بزرگتر هم شده بود. تأثیر کارخانه روی شهر آنقدر عظیم بود که نتوان آن را نادیده گرفت. همه دستکم یک نفر را دارند که برای کارخانه یا یکی از شرکایش یا زیرمجموعه هایش کار کند.

نمی‌‌خواهم کار کنم. من واقعا نمی‌‌خواهم کار کنم. زندگی هیچ ربطی به کار ندارد و کار هیچ نسبت واقعی‌ای با زندگی ندارد. قبلا فکر می‌کردم این دو به هم ارتباط دارند، اما حالا می‌‌بینم هیچ ربطی به هم ندارند. اگر کوشش می‌‌کردم این مسأله را برای ایتسومی توضیح بدهم، چیزی می‌‌گفت مثل همانی که به یاکینوکو گفت، درباره‌ی این‌‌که چه‌طور باید به مبارزه ادامه بدهیم. اما موضوع این نیست. من تمام عمرم کار کرده‌‌ام و هیچ وقت مبارزه نبوده، به هیچ وجه. همیشه عجیب‌‌تر از این بوده، سخت‌‌تر از آن که بتوان فهمید. حتی چیزی درون من نیست. آن بیرون است، آن بیرون در دنیا. چه‌طور می‌‌توانم اصلا آن را کنترل کنم؟ فکر می‌‌کردم باید هرچه دارم تقدیمش کنم، اما این‌‌طور تصور می‌‌کردم که هیچ چیز من اصلا ارزش واقعی‌ای ندارد. کافی است به راهی که الان در آن هستم نگاه کنید. خودش تأیید می‌‌کند. من نمی‌‌خواهم کار کنم. نمی‌‌خواهم، اما دارم با زندگی‌‌ام چه کار می‌‌کنم؟