کتاب دعوت به مراسم گردن زنی

Invitation to a Beheading
کد کتاب : 4300
مترجم :
شابک : 9786005675313
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 228
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 1935
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

دعوت به مراسم گردن زنی
Invitation to a Beheading
کد کتاب : 2638
مترجم :
شابک : 978-964-341-265-4‬
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 228
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1935
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 17
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب دعوت به مراسم گردن زنی اثر ولادیمیر ناباکوف

کتاب دعوت به مراسم گردن زنی، رمانی نوشته ی ولادیمیر ناباکوف است که نخستین بار در سال 1935 انتشار یافت. این رمان مانند کتاب «قصر» اثر کافکا، جهانی عجیب و کاملا عاری از منطق را به تصویر می کشد. در کشوری بی نام و نشان و خیالی، مردی جوان به نام سینسیناتوس سی.، به دلیل ارتکاب جرمی عجیب که چندان قابل تعریف به نظر نمی رسد، به مرگ محکوم شده است. سینسیناتوس روزهای آخر عمر خود را در زندانی وهم آلود می گذراند که در آن، با افراد مختلفی رو به رو می شود: زندان بانانی غیرعادی، جلادی که خود را به عنوان یکی از زندانیان معرفی می کند و خویشاوندان سینسیناتوس که اسباب و وسایلشان را نیز با خودشان به سلول او می آورند. سرانجام زمان اعدام سینسیناتوس از راه می رسد؛ اما آیا این، پایان زندگی او خواهد بود؟

کتاب دعوت به مراسم گردن زنی


ویژگی های کتاب دعوت به مراسم گردن زنی

ولادیمیر ناباکوف از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم

ولادیمیر ناباکوف
ولادیمیر ولادیمیروویچ ناباکوف، زاده ی 22 آپریل 1899 و درگذشته ی 2 جولای 1977، نویسنده ی رمان، داستان کوتاه، مترجم و منتقد چندزبانه ی روسی/آمریکایی بود.ناباکوف در خانواده ای ثروتمند و برجسته در شهر سن پترزبورگ به دنیا آمد و دوران کودکی و جوانی خود را در همین شهر گذراند. او در دوران نوجوانی، اولین تلاش های ادبی جدی خود را به ثمر رساند و در سال 1916، اولین مجموعه ی شعر خود را منتشر کرد.ناباکوف پس از نقل مکان به انگلستان، به کالج ترینیتی کمبریج راه یافت و ابتدا به مطالعه ی جانورشناسی و سپس به تحص...
نکوداشت های کتاب دعوت به مراسم گردن زنی
Surprising and exciting.
غافلگیرکننده و هیجان انگیز.
Penguin

Nabokov's most well-known novel behind Lolita.
شناخته شده ترین رمان ناباکوف پس از لولیتا.
B & B Rare Books

قسمت هایی از کتاب دعوت به مراسم گردن زنی (لذت متن)
همه چیز روشن شده، یعنی، همه چیز مرا فریفته است - تمامی این چیزهای بنجل و تماشاخانه ای - وعده های دوشیزه ای دمدمی، چشم های خیس یک مادر، تقه ی روی دیوار، رفاقت یک همسایه و... این آخر خط است و من باید نجات و رستگاری را در محدوده ی این زندگی می جستم. عجیب است که در جست و جوی نجات بوده باشم. درست مثل آدمی که افسوس می خورد که در خواب، چیزی را از دست داده که در واقعیت هرگز نداشته است، یا امیدوار است فردا در خواب ببیند که دوباره آن را یافته است.

آه اگر فقط می دانستم که باید مدتی چنین طولانی در اینجا بمانم، از آغاز شروع می کردم و به تدریج در مسیر شاهراه اندیشه هایی که از نظر منطقی به هم مربوط اند، به ساختمانی از واژه ها دست می یافتم، آن را کامل می کردم، روحم را با ساختمانی از واژه ها محاط می کردم...

یک بار هم که شده سعی کن بفهمی، اگر شده از پشت مه، اگر شده با گوشه ای از مغزت، اما بفهم که چه چیزی دارد اتفاق می افتد.