خوامبو، همه ی مرده های ساحل با چشمای باز رفته ن زیر خاک، همه شون خوامبو… تا وقتی ظلم به دنیا حکومت می کنه، چشمای مرده های زیر خاک بسته نمی شه. واسه همینه که تا باید به اعتصاب بزرگ کمک کنی تا عدالت جای ظلم رو بگیره و مرده ها بالاخره بتونن چشماشون رو ببندن و راحت بخوابن.
با سری فروافتاده و چانه ای فشرده بر سینه و گردنی آماده برای فرودآمدن تیغ. راستی که تیغ جلاد بهتر از این انتظار است، انتظار درشکه ای است که هیچ معلوم نیست می آید یا نه. چشم دوختن به افق بی فایده است. هر قدر هم که روی نوک پنجه بایستی و خودت را بالا بکشی بی فایده است. به جایی نمی رسی. تازه چطور می خواهی خودت را از این بالاتر بکشی؟ با این پاشنه های یک وجبی، همیشه ی خدا روی نوک پنجه هایت ایستاده ای! هر قدر هم که گردن بکشی و دستت را سایبان چشم هایت کنی فایده ای ندارد. از درشکه خبری نیست.
از ته دل آه کشید. آشکارا می دید که نمی تواند از آن اقازاده های پولدار که گند ثروتشان همه جا را برداشته بود انتقام بگیرد. در دل گفت: آه، ای اعتصاب کجایی؟ خدایا، این اعتصاب رو زودتر بفرست. من با اعتصاب مخالف بودم، اما حالا موافقم. از حالا به بعد، موافق اعتصابم. اعتصاب یعنی کار بیچاره ها که زیر دست پولدارا از گه هم بی حرمت تر شده ن. بذار ثروت اونا و دار و ندار ما و هرچی که هست نیست و نابود بشه.
چرا نمیچاپی ؟
کتابی خسته کننده و نه چندان جذاب که با نقهای افراد فقیر جامعه شروع میشه و همهی مشکلات رو از اجنبیها میدونن. به قدری شروع کتاب کسالت بار بود که خواندنش رو رها کردم.
نقهای افراد فقیر؟!
سطح درکت در همین حده متاسفانه، دیگه سمت این کتابا نیا
آقای علی عبدی به نظرم شما هم سراغ سایت نیا وقتی تحمل مردم رو نداری برو تنهایی زندگیت رو بکن . طرف نظرش رو داده میتونی حداقل بهش احترام بذاری خواه حالا قبول نکن . احترام گذاشتن که کار سختی نیست .خسته شدیم هرجا میریم وضع همینه همه از حکومت مینالن دریغ از اینکه به خودشون نگاه کنن آقا تو مرد حسابی بدتر رفتار میکنی که .نمیذاری طرف حداقل اظهار نظر کنه مثل ج فقط بلدی سرکوب کنی
امیر تو خودت از همه شون بدتری ، خسته شدیم از آدمایی مثل تو که میخوان نقش پدرخوانده مهربون رو برامون بازی کنن در حالی که از همه پرمدعاترن.
آشنا نبودنت با مفاهیم کار و رنج یک جامعه بخاطر این بوده که همیشه بابایی با فراهم کردن وسایل رفاهی زندگی فرصت اندیشیدن رو ازت گرفته و شما رو در یک حباب فانتزی قرار داده و فکر کردی همیشه همه چی همینجوری مفت بدست میاد و هنوز با چیزی بنام مسئولیت به صورت جدی رو در رو نشدی!
سی چه چاپ نیکنی ؟
بچاپ دیه ببم جان
باورِ عمومی ای در فرهنگِ فولکلور مردم گواتمالا هست که ظاهراً متاثر از فرهنگِ قدیمی ترِ قوم مایاهاست. و آن اینکه " تا وقتی ظلم بر دنیا حکومت میکند چشمان مردگانِ زیر خاک بسته نمیشود " عنوانِ کتاب برگرفته از این باور عمومی ست و با توجه به این موضوع عنوانِ "چشمانِ بازمانده در گور" رساتر است. مضاف براینکه "چشم انتظار در خاک رفتگان" میتواند دو جور و با دو معنای متفاوت خوانده شود و از این حیث ایجادِ ابهام کند
چشمِ انتظارِ در خاک رفتگان یک داستان سیاسی،اجتماعی، عاشقانه و با تم رئالیسم جادویی مختص آمریکای لاتین است. نویسنده در صفحات ابتدایی به شرح زندگی مردمان عادی و تأثیر حضور آمریکاییها در کشور گواتمالا میپردازد و سپس دو شخصیت اصلی را معرفی میکند : اوکتابیو سانسور یک مبارز انقلابی که به تدریج رهبر اعتصابیون میشود و مالنا تابای، خانم معلمی که فعالیتهای انقلابی اش را از یک مدرسه کوچک شروع و سپس در پایتخت ادامه میدهد... تلاش فراوان این دو و همراهی سایر مردم که البته عناصر مخالفی هم در بین شان است، باعث ایجاد انقلابی در کشور و سرانجام خیر و شر شخصیتها میشود. این کتاب جلد سوم از سه گانه موز نویسنده(باد سهمگین، پاپ سبز) است که هم در مقدمه و هم در طول داستان خلاصه و اشاره ای به قصه دو جلد قبلی شده است.
عنوان چشم انتظاری در خاک رفتگان بهتر بود
ه خاک رفتگانی که در انتظار دمیدن صبح عدالت آرام قرار نداشتند.سرانجام. توانستند چشمانشان را ببندند و آسوده بخوابند. جزو معدود کتابهای بودش که دوست نداشتم تموم بشه تا ابد ادامه داشته باشه جریان خیزش مردمی و اعتصاب کارگران شرکت موز علیه پاپ سبز . استعاره و تشبیههای شعر گونه و همچنین رئالیسم جادویی که از ویژه گیهای ادبیات آمریکالاتین هستش این کتاب رو برای من جذابتر کردش.
چرا تجدید چاپ نمیشه ؟
انتشاراتی این کتاب رو داره. لطفا موجود کنید
لطفا موجود کنید
این کتاب رو انتشاراتی هنوز داره. لطفا موجود کنید.
این کتاب رو انتشاراتی هنوز داره لطفا موجودش کنید.
لطفا موجودش کنید.
سلام.در توضیحات نوشته جلد سوم از سه گانه.این کتاب محزا ازون دوتا جلد دیگه سا و داستانش بدون خواندن اون دو تا جلد قابل فهم هست یا حتما باید اون دوتا حلد رو اول مطالعه کنی؟
مجزا هم میشود خواند.
بسیار زیبا و خواندنی، عبارت چشمان بازمانده در گور برای کتاب بهتر بود
این عنوانی که گفتین مال نشر ققنوسه که قبل نشر ماهی ترجمه آقای حبیبی منتشر شده و حتما جناب حبیبی دلیلی برای تغییر عنوان داشتن دوست عزیز!
موافقم عنوان چشمان بازمانده در گور ، رساتر است
کتابی با ترجمه عالی از استاد حبیبی
داستان کتاب درباره مبارزه با دیکتاتوری گواتمالا هست. در این کتاب روند اعتثاب عمومی علیه دیکتاتوری به خوبی روایت میشه. فضای خفقان آور و استبدادی که در کشور وجود داره هم به خوبی توصیف میشه و داستان را بسیار خواندنی میکند.
در اینجا آستوریاس آشکارا سیاسی میشود. کتاب او اعتراضی کوبنده است علیه حکومت خودکامهی خورخه اوبیکو (دیکتاتور گوتمالایی) و شرکتهای موزفروش امریکایی مثل «یونایتد فروت» که میخواهند سرزمین او را به یک جمهوری موزمدار بدل کنند. این آمیزهی انتقاد اجتماعی و سیاسی و عناصر فرهنگ بومی چیزی را پدید میآورد که «رئالیسم جادویی» امریکای لاتین نام گرفته است و آستوریاس و گارسیا مارکز بهترین نمایندگان آن به شمار میآیند.
آستوریاس از اون نویسندههاست که همه کتابهاش دوست دارم این کتابش هم ی داستان سیاسی-تاریخی داره از دیکتاتوری گواتمالا و همیچنین شرکت موز من کتاب دوست داشتم