1. خانه
  2. /
  3. کتاب باران سیاه

کتاب باران سیاه

3.5 از 1 رأی

کتاب باران سیاه

Black Rain
ناموجود
18000
معرفی کتاب باران سیاه

باران سیاه به ماجرای فاجعه ی هیروشیمای ژاپن می پردازد. کتاب باران سیاه حول محور داستان زن جوانی است که در باران سیاه رادیواکتیو که پس از بمباران هیروشیما باریده گرفتار شده است. اتفاقی که تمام زندگی را ناگهان دگرگون کرده و رنج و وحشت زیادی را به او تحمیل می کند.
لبوس داستان خود را بر اساس یادداشت های روزانه و مصاحبه های واقعی با قربانیان هولوکاست می نویسد. نتیجه کتابی است که عاری از احساسات است و در عین حال قادر است بزرگی رنج انسان را که توسط بمب اتم ایجاد شده است، آشکار کند. زندگی یاسوکو، که باران سیاه بر روی او بارید، برای همیشه با حملات دوره ای بیماری تشعشع و سوء ظن اینکه فرزندان آینده ی او نیز ممکن است تحت تأثیر قرار گیرند، تغییر می کند.
ایبوسه وحشت سوژه ی خود را با طنز ملایمی که به آن شهرت دارد کاهش می دهد. حساسیت او به شبکه یپیچیده احساسات در یک جامعه سنتی که توسط این رویداد تاریخی از هم گسسته شده است، باران سیاه را به یکی از تحسین‌برانگیزترین برخوردهای داستان هیروشیما تبدیل کرده است. این کتاب به طور متناوب بین شیزوما شیگماتسو و شخصیت های دیگر از 6 تا 15 اوت 1945، هیروشیما، و حال حاضر حرکت می کند. زمان حال در رمان چندین سال بعد اتفاق می‌افتد، زمانی که شیگماتسو و همسرش شیگکو قیم خواهرزاده‌شان، یاسوکو می‌شوند و در نتیجه مجبور می‌شوند شوهر مناسبی برای او پیدا کنند.
از این کتاب فیلمی نیز به همین نام اقتباس شده است. کتاب باران سیاه توسط قدرت الله ذاکری ترجمه شده است. این کتاب را نشر چشمه منتشر کرده است.
درباره ماسوجی ایبوسه
درباره ماسوجی ایبوسه
ماسوجی ایبوسه (15 فوریه 1898 - 10 ژوئیه 1993) نویسنده ژاپنی بود. برجسته ترین اثر او رمان باران سیاه است. او در یک خانواده صاحب زمین در روستای کامو ، که اکنون بخشی از فوکویاما هیروشیما است ، به دنیا آمد. در امتحان ورودی خود در مدرسه راهنمایی هیروشیما ناکام ماند اما در سال 1911 در مدرسه راهنمایی فوکویاما پذیرش گرفت. مدرسه راهنمایی فوکویاما یک دانشگاه عالی بود و به علمای برجسته پیوند داشت. در سال 1917 ، در نوزده سالگی ، شروع به تحصیل در دانشگاه واسدا در توکیو کرد. او بسیار تحت تأثیر برادرش فومیو و یکی از دوستانش ، یامانا ماساکازو قرار گرفت و در ابتدا به مطالعه شعر و نقاشی علاقه نشان داد اما به مطالعه داستان نویسی تشویق شد و در نهایت در ادبیات فرانسه تخصص کرد. 


ویژگی های کتاب باران سیاه
  • برنده جایزه نوما سال 1966
نکوداشت های کتاب باران سیاه

این کتاب دردناک و بسیار زیبا دو پیام قدرتمند می دهد - هشدار شدید و در عین حال تأیید زندگی.

John Hersey

فوق العاده موثر .... این کتابی است که باید بخوانید.

Books and Bookmen
قسمت هایی از کتاب باران سیاه

وقتی به ستون کناری تکیه دادم تا استراحت کنم، یکی از افراد شرکت به نام تاناکا آمد و گفت «سربازها برای گرفتن آذوقه آمدند. آذوقه را به آن ها دادم.» «به هرحال چاره ای نداشتی. کی دادی؟» «یک ساعت قبل.» «سربازان کجا آمدند؟ آذوقه را کجا بردند؟» پاسخ داد «سرباز پیاده نظام بودند. فکر کردم از واحد نظامی شماره ی دو غربی آمده اند، پس آذوقه را دادم.» این آذوقه را گروهان مخابرات و واحد نظامی شماره ی دو غربی، پیش ما امانت گذاشته بودند. حدود دو هفته پیش سروان سررشته داری نوئورا از گروهان مخابرات که خانه اش روبه روی خانه ی ما در شهرک سندا بود، نفس زنان به خانه ام آمد. گفت می خواهد آذوقه ی گروهان را نزد من امانت بگذارد. وقتی دلیلش را پرسیدم، جواب داد از ستاد فرماندهی تلفن کرده اند. اوضاع به نحوی است که نمی دانند هیروشیما کی بمباران هوایی خواهد شد، بنابراین برای حفظ تدارکات نظامی، دستور داده اند بی درنگ آن ها را پراکنده کنیم.

نظر کاربران در مورد "کتاب باران سیاه"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

اثری مهجور مانده و قدر نادیده، با ترجمه‌ی عالی جناب ذاکری که مستقیم از زبان ژاپنی هست. پیشنهاد میشه بعد از خواندن کتاب فیلم باران سیاه ساخته‌ی جناب ایمامورا رو هم ببینید.

1400/08/11 | توسطنوید شعاع
14
|