در جایی خارج از این کهکشان، یا شاید هم خارج از این دنیا، فاجعهای برای یک خانواده رخ داد که این عالم تا به حال آن را تجربه نکرده بود. ابتدای این ماجرا از همان سیارهای شروع شد که زمان در آن هیچ جایگاهی نداشت. در واقع، تکنولوژی آن قدر پیشرفته بود که بعد از ساخت زنجیرهای و همزمان هزاران ماشین زمان که توسط گروهی از روباتهای کارگر شرکت «شوگرز» صورت گرفت، کسی به خودش زحمت نمیداد که ساعت مچی قدیمی ولی رنگی و درخشانش را چک کند و به جای آن، هر وقت دلش میخواست به زمانی که میخواست سفر میکرد. صد البته که در این دنیای پیشرفته، دیگر ترسی از پارادوکس پدربزرگ و نوه و این جور چیزها وجود نداشت. این سیاره «تاس» نام داشت.
کتاب پایان