نیستی و هستی در من پرسههای خودش را دارد من پر از سرنوشتم یا سرنوشت پر از من بود؟ هنوز مسغول تماشا پر از تکرارم، نمادم، یادم شاید همان چنارم، چنار هنوز در پیلهام رازهای کوچک، رازهای بزرگ را میخورند چهقدر آسوده گذشتی / میگذری بیآنکه چیزی تمام بشود!