1. خانه
  2. /
  3. کتاب در کمین خدایگان

کتاب در کمین خدایگان

پیشنهاد ویژه
3.5 از 1 رأی

کتاب در کمین خدایگان

Dar Kamin-e Khodaygan
٪20
50000
40000
معرفی کتاب در کمین خدایگان
{صدای هجوم لشکریان و چکاچک شمشیرها و نعره مجروحان که از شدت به آرامی می‌رسد گویی که شنونده از میدان نبرد دور می‌شود و بعد از آن صدای نفس نفس کسی بلند می‌شود} (پرده باز می‌شود) صحنه:مخروبه‌ای با ستون‌هایی که روزگارانی سنگینی سقفی را متحمل می‌شدند که اکنون بخش‌هایی از آن فروریخته و روشنایی روز از آن قسمت‌ها به درون تالار نفوذ کرده. سایه شبحی بزرگ و غیر طبیعی از روی ستون ها عبور می‌کند و همین که محو می‌شود از پشت همان ستون یزدگرد در لباس رزم و ردا بر دوش و تاج بر سر و شمشیر برکمر، بیرون می‌آید پشت خود را به ستونی تکیه می‌دهد تا آرامش بیابد دیگر صدای نفس نفس زدن قطع می‌شود. یزدگرد:ایزدان یارای من باد سپاهیانم در قادسیه از هم گسیخت و رستم فرخزاد آن سرکرده لشکریانم جان به جان آفرین تسلیم گفت من نه چون ترسویان، که چون جنگاورانی که جنگ افزارشان بخردیست کیاست نمودم، کشته‌گان را در آغوش خشاتریا تنها نهادم تا نیم نابود شده زندگی دیگرشان که در زمین ندید و نشنیده‌اند از او بپرسند...
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب در کمین خدایگان" ثبت می‌کند