کتاب سفر به شب

Travel to the night
کد کتاب : 9155
شابک : 9789641941156
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 85
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2017
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب سفر به شب اثر بهرام بیضایی

"سفر به شب" یک فیلم نامه ی خواندنی دیگر به قلم "بهرام بیضایی" است که پس از انتشار توانست توجه مخاطبین زیادی را در نمایشگاه کتاب به خود جلب کند و در زمینه ی فروش، رکوردی را برای انتشارات روشنگران و مطالعات زنان به همراه داشته باشد. "بهرام بیضایی" به عنوان یک چهره ی هنری مطرح در عرصه ی سینما، نویسندگی و پژوهش، همواره مخاطبان را با آثار تامل برانگیز و باکیفیت خود، شگفت زده کرده و "سفر به شب" نیز یکی از همین آثار است. فضاسازی ها، پردازش داستان و آفرینش شخصیت های جذاب و به یادماندنی، از ویژگی هایی است که همواره قلم "بهرام بیضایی" را متمایز ساخته و تحسین مخاطبین سینما و تئاتر را برانگیخته است؛ این خلق شخصیت قوی و فضاسازی همه جانبه در فیلم نامه ی "سفر به شب" نیز به چشم می خورد و سبب جلب توجه ویژه ای به این اثر شده است.
نیمه ی نخستین کتاب "سفر به شب" به قلم "بهرام بیضایی" عمدتا به فضاسازی اختصاص یافته تا در بستر آن، شرایط برای آفرینش موقعیت های جدید فراهم شود. اشاره های "بهرام بیضایی" در این کتاب به مسائلی همچون آداب و رسوم پیوند زناشویی در روستاها و به شیوه ی سنتی، مساله ای است که علاوه بر جنبه ی سرگرمی و روشن ساختن ذهن، ارزش تحقیقی نیز داشته و با سرنخ هایی که "بهرام بیضایی" در "سفر به شب" به خواننده می دهد، می توان سفری عمیق تر به دنیای توصیف شده توسط وی داشت. بخش های پایانی این اثر آن چنان قوی و میخکوب کننده به نگارش درآمده که گویی خواننده مستقیما به تماشای فیلم نشسته است و از آن چشم بر نمی دارد.

کتاب سفر به شب

بهرام بیضایی
بهرام بیضایی (زاده ۵ دی‌ماه ۱۳۱۷ در تهران) کارگردان سینما و تئاتر و نمایش‌نامه نویس و فیلمنامه نویس و پژوهشگر ایرانی است.‏‏بیضایی علاوه بر کارگردانی و نمایش‌نامه نویسی، در سینما عرصه‌های دیگری چون تدوین، ساخت عنوان بندی و تهیه کنندگی را هم تجربه کرده‌است.‏وی کارگردان برخی از بهترین و ماندگارترین آثار سینمای تاریخ ایران است.چریکه تارا، مرگ یزدگرد، باشو غریبه کوچک، شاید وقتی دیگر، مسافران و سگ کشی از مهم‌ترین آثار وی هستند.‏خانواده‌اش اهل کاشان...
قسمت هایی از کتاب سفر به شب (لذت متن)
آبی آسمان با چند لکّه ابر، آفتابی و درخشان، که در آن چند پرنده چرخ می زنند. تصویر پایین می آید و بر صحرا روستاییانی را نشان می دهد که در جشن عروسی سرگرم پایکوبی اند. روستا خود دورتر، در زمینه، بر دامنه است. میان حلقه یی از کسانی که کفْ زنان بر شور آهنگ و ساز می افزایند، چند تنی دامنْ کشان چرخ می زنند؛ نقل پاشان بر سر دستْ افشانی؛ چند بچّه پای بازی شان را تقلید می کنند. سازْزن ناگهان خندان از خستگی ولو می شود و صدای ساز می ماند. غرغر مهربان جمع. میان پای کوبان چند تن بی ساز ادامه می دهند؛ پیرْزاغنی که پدربزرگ عروس باشد سروتنْ جنبان به سازْزن نزدیک می شود و هنوز می کوشد وا ندهد. پیرْزاغنی:هاه، دیدی از پا انداختم تان؟ راه بیا هنوز حریفم! سازْزن: هه، شما الان رفتید آن وسط؛ ما سه روزه می زنیم! داماد که نامش عیسا است، میان چهار ینگه ی خود که هر کدام لنگی تابیده به دست دارند، هنوز خندانْ خندانْ و یکْ پایکْ پا در بازی جنگ و گریزند ــ احدْعمو: دم بده قوّال! حسنی برادر کوچک عروس سرش گیج می خورد ــ حسنی: [ ولو می شود ] آخ، از نفس افتیدم! پیرْزاغنی:جوونارو باش! پیرْزاغنی همان طور که به بازی چرخ زنان پیش می رود مشتی نقل و پنج شاهی می پاشد سر نوه ی خود حوری که عروس است؛ حوری دارد یله می شود؛ بادزن به دست و خندان و گل انداخته و دمْ زنان از گرمای جنب وجوش و آفتاب. دوستانش درْهمْ گویان و شلوغ، هنوز ننشسته کیل می کشند؛ و در پی ایشان چندین زن و مرد دیگر که گله گله بر گلیم ها نشسته یا ایستاده اند! پایکوبی با این نشانه عملا به آخر رسیده است. همه خندان و خوشند؛ بعضی پخش زمین می شوند و بعضی می دوند آبی به صورت بزنند یا می روند سراغ چای و شربت و آب خوردن.