عیارنامه فیلمنامهای است نوشتۀ بهرام بیضایی، نویسنده، کارگردان و هنرمند سرشناس ایرانی. این فیلمنامه که هیچگاه امکان ساخت نیافت، نخستین بار در 1363 منتشر شد و پس از آن چاپهای متعددی داشته است.
داستان عیارنامه مانند برخی دیگر از آثار بیضایی در دورۀ حملۀ مغول یا همان ایلغاریان اتفاق میافتد. دستمایۀ داستان زندگی پهلوانی نامدار است که مردم همه به او پشتگرم بودهاند اما حالا همسرش، سلام خاتون، در غیبت او درگذشته است و پهلوان آشفته بر سر خاک همسر عهد میبندد که در چهرۀ زنی دیگر بنگرد و نه هرگز دیگر سلاح به دست گیرد. او خبر ندارد که این پایانی که در خیال آورده درواقع آغاز ماجراست. داستان با ورود پهلوانی جوان که بهدنبال آموختن رسوم عیاری است، رنگی تازه میگیرد، اما جوانک پهلوان دروغ گفته و فرزند پهلوانی نیست که پیشتر ادعای فرزندی او را داشته است. پهللوان هرچند پی به دروغ پسرک میبرد، اما چون او را شیفتۀ یادگیری مییابد، میپذیرد که به آموزش دهد و روزی حین تمرین دروغ دیگر جوانک فاش میشود که پسر نیست و زنی است سها نام. زن به پهلوان میگوید که شوهر و دختر کوچکش را ایلغاریان کشتهاند، اما باز هم این تمام حقیقت نیست و سها در حقیقت مأمور مخفی ایلغاریان است. سها دل به پهلوان باخته و پهلوان هم بهرغم سوگندش به عشق سها گرفتار شده است و این پایان داستان را از نوعی دیگر رقم میزند. عیارنامه، همچون بسیاری از آثار بیضایی، زبانی درخشان، کهنگونه و سرشار از کنایه و اشاره دارد. ایجاز و سرعت دیالوگها، مناسب متن است و فضای پهلوانی و رزمی را استادانه بهتصویر کشیده است.
کتاب عیارنامه