جنبش رمانتیسم به طور کلی و رمانتیسم آلمانی به طور خاص اهمیت بسزایی در سیر تطور اندیشه غرب داشته، اما متاسفانه این جنبش تاکنون غالبا موضوع مطالعه پژوهندگان ادبیات بوده و سویه های دیگر این جنبش همواره تحت الشعاع سویه ادبی آن قرار گرفته است. کتاب حاضر، با شوریدن بر این رویکرد غالب، بر آن است تا نشان دهد ادبیات و زیبایی شناسی این جنبش در حقیقت فرع بر متافیزیک، اخلاق و سیاست آن بوده، و امیدوار است بتواند با این شیوه رویکرد مطالعاتی به رمانتیسم _ با محوریت رمانتیسم آلمانی اولیه _ را دگرگون کند.
عنوان اصلی این کتاب، با اشاره ای تلویحی به نقل قولی از فردریش شلگل، «امر رمانتیک» است اما برای روشن تر شدن ذهن مخاطب فارسی زبان، مترجم نام «رمانتیک آلمانی» را برای آن انتخاب کرده است. سید مسعود آذرفام در مقام مترجم این کتاب معتقد است «امر رمانتیک» یا «رمانتیک آلمانی» را می توان یکی از اصیل ترین تفاسیر رمانتیسم دانست که نویسنده آن با دقت و باریک بینی کم نظیری و همچنین وسعت دانشش درباره متون اصلی رمانتیک ها، بر آن بوده تا با نقد سنت های تفسیری بدیل، تفسیر بدیع خودش را عرضه کند.این تاکید بر آزادی است که شرح رمانتیک از تعلیم و تربیت زیبایی شناختی را از پیشینه تاریخی آن در مکتب لایب نیتسی-ولفی جدا می سازد. اما آیا این چیزی نیست که باید انتظارش را می داشتیم؟ شعار همه بالیدگان در دهه ۱۹۷۰ آزادی بود. رمانتیک ها از این گلایه می کردند که اشکال روشنگران سالخورده سنت لایب نیتسی-ولفی این است که آنان با مصالحه با وضع موجود اجتماعی و سیاسی آزادی خویش را ترک گفته اند. تعلیم و تربیت رمانتیکی که مقتضی دهه ۱۹۷۰ باشد چنین است: رهایی روح از هر شکلی از ظلم و ستم اجتماعی و سیاسی.
رمانتیک ها در این نقادی روشنگری با پیروان جنبش طوفان و تلاطم اشتراک نظر داشتند، و از این حیث توجه آنان به حسانیت در امتداد سنت طوفان و تلاطم قرار داشت. رمانتیک ها، به سان شیلر و هواخواهان جنبش طوفان و تلاطم، خواهان پروراندن حسانیت به مثابه قوه ای زیبایی شناختی بودند. هدف آن ها تعلیم و تربیت حواس، به خصوص قدرت آن ها در ادراک زیبایی جهان بود. به باور آنان، این قوه می توانست حساس تر، پالوده تر و دقیق تر شود، در نتیجه زندگی شخص می توانست تا حد زیادی غنی شود و شرافت یابد. با این حال، اهمیت دارد ببینیم که در برنامه رمانتیک تعلیم و تربیت زیبایی شناختی امر دیگری نیز وجود داشت که منحصربه فرد بود و مشخصه آن به حساب می آمد، و آن این که رمانتیک ها از جهتی مهم حتی از شیلر و جنبش طوفان و تلاطم نیز فراتر می رفتند. آنچه برنامه آنان را متمایز می سازد نه خواست تعلیم و تربیت حسانیت که نحوه انجام دادن این امر بود. هدف آنان، در یک کلمه، رمانتیک ساختن حواس بود. اما این کلمه تداعی کننده به چه معناست؟