کتاب مقدمه ای بر زیبایی شناسی

Introductory Lectures on Aesthetics
کد کتاب : 136842
مترجم :
شابک : 978-6003768055
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 432
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1835
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب مقدمه ای بر زیبایی شناسی اثر گئورگ ویلهلم فریدریش هگل

کتاب «مقدمه‌ای بر زیبایی‌شناسی» اثر گئورگ ویلهلم فردریش هگل، یکی از تأثیرگذارترین آثار در حوزۀ زیبایی‌شناسی است که در چارچوب دقیق فلسفی هگل صورت‌بندی گردیده است. این کتاب، تحریر شده از سخنرانی های هگل در دهه‌ی 1820 است که در برلین ایراد شدند و بعدا در یک کتاب گردآوری گشتند. هگل، یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان قرن نوزدهم، با توجه به دید والایی که نسبت به هنر داشت، آن را جنبه‌ای اساسی از فرهنگ و آگاهی بشری می‌دانست.
کتاب با کاوش در ماهیت هنر و غایت آن شروع می‌شود. به عقیدۀ هگل، هنر شکلی از بیان است که فراتر از زبان طبیعی است و به افراد اجازه می‌دهد تا حقایق عمیق‌تری را در‌مورد شرایط انسانی بیان کنند. از نظر هگل، بالاترین شکل هنر، هنر کلاسیک یونانی است که به ادغام کامل محتوا و فرم دست‌یافته است. هگل با‌وجود تحسینش از هنر، نسبت به آینده‌ی آن بدبین است. او معتقد است که هنر، به‌ویژه به‌دلیل ظهور مسیحیت و تأکید آن بر غیردنیایی بودن، که بی‌واسطه بودن رابطه‌ی انسان با واقعیت را به خطر می‌اندازد، وارد دوره‌ی افول شده است. به گفته‌ی هگل، این جدایی بین انسان و واقعیت، که به‌واسطۀ کلیسا رخ داده است، منجر به از‌دست‌دادن عمق بیان هنری شده است. هگل سپس چالش‌هایی را که هنر در دنیای مدرن با آن مواجه است، از‌جمله دشواری پاسخگویی به پیچیدگی‌های زندگی معاصر، را مورد بحث قرار می‌دهد. او استدلال می‌کند که هنر مدرن در تلاش است تا همان هماهنگی بین محتوا و فرم را که در هنر کلاسیک وجود داشت، بیابد. هگل بیان می‌کند که هنرمندان مدرن با مسائلی همچون فردیت، آزادی و خودآگاهی دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند که این‌ها می‌تواند به احساس بیگانگی منجر شوند. با‌ این‌حال، محور زیبایی شناسی هگل مفهوم «تجربه‌ی زیبایی‌شناختی» است. هگل این تجربه را مواجهه با امر زیبا توصیف می‌کند که هم حسی و هم عقلی است. این تجربه دگرگون کننده است و چشم آدمی را به جنبه‌های معنوی و ایده‌آل زندگی باز می‌کند.
هگل همچنین به نقش هنرمند در جامعه می‌پردازد. او هنرمند را واسطه‌ای بین معنویات و مادیات می‌داند که وظیفه دارد جوهر درونی واقعیت را از‌طریق کار خود آشکار کند. تخیل هنرمند در این فرآیند بسیار مهم است، زیرا به او اجازه می‌دهد تا آثاری را خلق کند که با حقیقت روح جهانی طنین‌انداز گردد. به‌علاوه، هگل هنر را در ژانرهای مختلف از‌جمله معماری، مجسمه‌سازی، نقاشی، موسیقی و شعر دسته‌بندی می‌کند. هگل ویژگی‌های منحصر‌به‌فرد هر ژانر و چگونگی کمک آن‌ها به هدف کلی هنر را مورد بحث قرار می‌دهد. یکی از جنجالی‌ترین جنبه‌های زیبایی‌شناسی هگل، اعلام «پایان هنر» است. او استدلال می‌کند که هنر، به‌عنوان وسیله‌ای برای بیان حقیقت مطلق، جای خود را به فلسفه داده است. در عصر مدرن، هنر دیگر نمی‌تواند هدف عالی خود را برآورده کند، و هگل به این نتیجه می‌رسد که دوران هنر بزرگ به پایان رسیده است.

کتاب مقدمه ای بر زیبایی شناسی

گئورگ ویلهلم فریدریش هگل
گئورگ ویلهلم فریدریش هگل، زاده ی 27 آگوست 1770 و درگذشته ی 14 نوامبر 1831، فیلسوف بزرگ آلمانی و یکی از پدیدآورندگان مکتب ایده آلیسم آلمانی بود.هگل در اشتوتگارت، در خانواده ای مسیحی (شاخه ی لوتری) به دنیا آمد. شیفتگی او برای آموختن در طول عمرش، با آموزه های مادرش در خانه آغاز شده بود. هگل در سال 1784 برای ادامه ی تحصیل به دبیرستان ایلوستره رفت و در آن جا تا حدودی با مفاهیم عصر روشنگری آشنا شد. او پس از پایان تحصیل در توبینگن در سال 1793، شغلی به عنوان معلم سرخانه در برن پیدا کرد و در مدت اقامت...
قسمت هایی از کتاب مقدمه ای بر زیبایی شناسی (لذت متن)
دوران هگل عصر آفرینندگی شگرف بود؛ ولی در آن هنگام همیشه چنین به‌نظر نمی‌رسید. نه تنها هگل، بلکه فریدریش ویلهلم یوزف فون شلینگ (1775-1854) ــدوست دیگر هگل از دوره‌ی دانشکده‌ی توبینگن این عصر را زمانه‌ی سستی و تهی‌مایگی فرهنگی می‌شمردند. این باور سرچشمه‌های گوناگون و متعدد داشت. نخست، موسیقی، یعنی هنری که در آن آلمان مدرن از یونان باستان و هر ملت و کشور و دوره‌ای بر گذشته بود، روی هم رفته ارج بسیار نداشت. شوپنهاور در کتاب جهان همچون اراده و تصور (1819) موسیقی را هنر برتر شمرد، ولی سخن او را درست تا پس از مرگ هگل نادیده انگاشتند و تازه در این هنگام است که موسیقی رفته رفته هنر برتر شمرده می‌شود. رومانتیک‌های دهه‌های 1790 و 1800 ــاشلگل، نووالیس، تیک و شلینگ ادبیات یا شعر را هنر برتر می‌دانستند. هگل با این نظر همداستان بود. او نیز مانند شلینگ دلیل‌های خاصی برای کوچک شمردن موسیقی داشت. هنر جدی دارای تم یا مضمون و، در ترازی ژرف‌تر، دارای معنا بود: هنر جدی نمودار خدا یا امر مطلق به شکل حسی است. ولی موسیقی به خودی خود به هیچ چیز بیرون از خود اشاره ندارد: موسیقی دارای هیچ‌گونه تم یا مضمون غیرموسیقایی نیست و هیچ بینشی از جهان بیرون از موسیقی به دست نمی‌دهد. هگل از اپرا خوشش می‌آمد، ولی آن را بیشتر سرگرمی می‌شمرد تا هنر جدی: به نظر او لیبرتو به‌ندرت ادبیاتی درجه‌ی یک به‌شمار می‌آید و موسیقی متن نوشته اندکی بیش از زیب و زینت متن است. هگل موسیقی صرفا سازی را از این هم فروتر می‌شمرد.