کتاب مقدمه ای بر زیبایی شناسی

Introductory Lectures on Aesthetics
کد کتاب : 136842
مترجم :
شابک : 978-6003768055
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 432
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1835
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 6 خرداد

معرفی کتاب مقدمه ای بر زیبایی شناسی اثر گئورگ ویلهلم فریدریش هگل

به عقیده‌ی بسیاری از هگل‌پژوهان مقدمه‌هایی که هگل بر برخی آثار بزرگ خود، ازجمله زیبایی‌شناسی و پدیدارشناسی روح، نوشته خود آثاری مستقل به شمار می‌روند و چنان‌که هگل در برخی از این آثار تصریح کرده است مقدمه‌نویسی او نه در حکم چکیده و زبده‌ی اثر اصلی است و نه درآمدی برای آشنایی خواننده با آنچه در پی می‌آید، بلکه تأملی است در کلیت و جوهره‌ی اثر. هگل هنر را همچون تجربه‌ای معنوی از دین و فلسفه متمایز می‌سازد، سپس به بحث نظری درباره‌ی هنر می‌پردازد و سرانجام آن را هم از زیبایی طبیعت ممتاز می‌شمارد و هم دامنه‌ی سخن را به نبوغ هنرمند و اصالت او می‌کشاند. هگل در فلسفه‌ی هنر خود خاصه زیر تأثیر و نفوذ وینکلمان، کانت و شیلر است و تز «پایان هنر» او به‌ویژه در هایدگر و آدورنو تأثیر ژرف داشته است. زیبایی‌شناسی هگل شرحی گسترده و فراخ‌دامن از زیبایی در هنر، تحول تاریخی هنر و تک‌هنرهایی چون معماری، مجسمه‌سازی، نقاشی، موسیقی و شعر است. تحلیل‌های ممتاز و پرتأثیر او در هنر مصری، مجسمه‌ی یونانی و تراژدی کهن و مدرن مایه‌ی شگفتی زیبایی‌شناسانی است که همه‌ی همت خود را به زیبایی‌شناسی و مسائل استحسانی معطوف داشته‌اند و در نظر بسیاری از پژوهندگان زیبایی‌شناسی هگل یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای نظریه‌ی زیبایی‌شناسی از هنگام فنّ شعر ارسطو است.
این کتاب چنان مقدمه‌ای است که زیبایی‌شناسی را از دریچه‌ی دید هگل به تماشا می‌نشیند.

کتاب مقدمه ای بر زیبایی شناسی

گئورگ ویلهلم فریدریش هگل
گئورگ ویلهلم فریدریش هگل، زاده ی 27 آگوست 1770 و درگذشته ی 14 نوامبر 1831، فیلسوف بزرگ آلمانی و یکی از پدیدآورندگان مکتب ایده آلیسم آلمانی بود.هگل در اشتوتگارت، در خانواده ای مسیحی (شاخه ی لوتری) به دنیا آمد. شیفتگی او برای آموختن در طول عمرش، با آموزه های مادرش در خانه آغاز شده بود. هگل در سال 1784 برای ادامه ی تحصیل به دبیرستان ایلوستره رفت و در آن جا تا حدودی با مفاهیم عصر روشنگری آشنا شد. او پس از پایان تحصیل در توبینگن در سال 1793، شغلی به عنوان معلم سرخانه در برن پیدا کرد و در مدت اقامت...
قسمت هایی از کتاب مقدمه ای بر زیبایی شناسی (لذت متن)
دوران هگل عصر آفرینندگی شگرف بود؛ ولی در آن هنگام همیشه چنین به‌نظر نمی‌رسید. نه تنها هگل، بلکه فریدریش ویلهلم یوزف فون شلینگ (1775-1854) ــدوست دیگر هگل از دوره‌ی دانشکده‌ی توبینگن این عصر را زمانه‌ی سستی و تهی‌مایگی فرهنگی می‌شمردند. این باور سرچشمه‌های گوناگون و متعدد داشت. نخست، موسیقی، یعنی هنری که در آن آلمان مدرن از یونان باستان و هر ملت و کشور و دوره‌ای بر گذشته بود، روی هم رفته ارج بسیار نداشت. شوپنهاور در کتاب جهان همچون اراده و تصور (1819) موسیقی را هنر برتر شمرد، ولی سخن او را درست تا پس از مرگ هگل نادیده انگاشتند و تازه در این هنگام است که موسیقی رفته رفته هنر برتر شمرده می‌شود. رومانتیک‌های دهه‌های 1790 و 1800 ــاشلگل، نووالیس، تیک و شلینگ ادبیات یا شعر را هنر برتر می‌دانستند. هگل با این نظر همداستان بود. او نیز مانند شلینگ دلیل‌های خاصی برای کوچک شمردن موسیقی داشت. هنر جدی دارای تم یا مضمون و، در ترازی ژرف‌تر، دارای معنا بود: هنر جدی نمودار خدا یا امر مطلق به شکل حسی است. ولی موسیقی به خودی خود به هیچ چیز بیرون از خود اشاره ندارد: موسیقی دارای هیچ‌گونه تم یا مضمون غیرموسیقایی نیست و هیچ بینشی از جهان بیرون از موسیقی به دست نمی‌دهد. هگل از اپرا خوشش می‌آمد، ولی آن را بیشتر سرگرمی می‌شمرد تا هنر جدی: به نظر او لیبرتو به‌ندرت ادبیاتی درجه‌ی یک به‌شمار می‌آید و موسیقی متن نوشته اندکی بیش از زیب و زینت متن است. هگل موسیقی صرفا سازی را از این هم فروتر می‌شمرد.