1. خانه
  2. /
  3. کتاب روز اول، روز آخر

کتاب روز اول، روز آخر

3.7 از 1 رأی

کتاب روز اول، روز آخر

( داستان نوجوان )
First day, last day
٪15
135000
114750
معرفی کتاب روز اول، روز آخر
داستان «روز اول، روز آخر» روایت یک سفر است؛ سفری کوتاه که دو پسر به نام‌های مسعود و رضا با هم انجامش می‌دهند. پدر مسعود مدتی است گم شده و از او خبری نیست. این سفر برای یافتن پدر مسعود است و حقیقت‌های پنهان این ماجرا. در کنار این مسئله، داستان دادخواهی مادر این خانواده هم روایت می‌شود که در روستایشان به او ظلمی شده و مسعود نمی‌تواند این ظلم‌ها را بپذیرد و می‌خواهد کاری کند: اما چه کاری از او برمی‌آید؟
درباره معصومه میرابوطالبی
درباره معصومه میرابوطالبی
معصومه میرابوطالبی نویسنده حوزه کودک و نوجوان و عضو هیئت مدیره انجمن ادبی داستان جمعه است. معصومه میرابوطالبی متولد ۲۱ دی ‌ماه سال ۶۰ از شهر قم، دارای مدرک کارشناسی ارشد ادبیات کودک‌ونوجوان و نویسنده کتابهای؛ «مثل یک بوم سفید»، «از باغها به بعد»، «اژدهای دماوند»، «آن سوی دریای مردگان»، «پروفسور فوفو»، «هندوانه خوشحال»، «شهر من»، «عروسی درِ قوری»، «سفر دانه‌ای» و «جوجه های آفتاب پرست» می باشد.
قسمت هایی از کتاب روز اول، روز آخر

علف‌ها در یک چشم به هم زدن گر گرفته بودند و زبانه‌های آتش تا بالای دیوار آمده بودند. همان موقع، رضا هوار کشان از او جدا شده و رفته بود بقیه را خبر کند. لابد تا آن موقع فکر کرده بود مسعود فقط لاف می‌زند، اما او فکر همه چیز را کرده بود. با خودش کبریت آورده بود و می‌دانست نصرت برای نماز می‌رود مسجد و آن موقع روز کسی توی کوچه‌باغ‌ها نمی‌آید. چه وقتی بهتر از آن موقع. دیده بود شعله‌ها رسیده‌اند به درخت توت و افتادن شاخه‌ی سوخته‌ی اولی را دیده بود. آن موقع تازه فهمیده بود چه کاری کرده… درخت جلوی چشم‌هایش داشت جان می‌داد.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب روز اول، روز آخر" ثبت می‌کند