نویسنده، طی شش فصل میکوشد تا روند و فرآیند معنویتزدایی در غرب را بررسی کند .از منظر نویسنده معنویتزدایی چهار جلوه دارد که عبارتاند از :معنویت زدایی از طبیعت، معنویتزدایی از عقل، معنویتزدایی از جان، معنویتزدایی از طبیعت انسانی .نویسنده در فصلهای اول و دوم توضیحاتی درباره تمدن و فرهنگ، توتمیسم، فیتیشیسم و آنیمیسم، وارد معنویتزدایی از طبیعت میشود :دیدگاههای کپرنیک و گالیله و نیوتن نیز در همین بخش از کتاب ارزیابی میگردد .فصل سوم به بررسی آرای دکارت و کانت و پاسکال و اسپینوزا اختصاص مییابد .در فصل چهارم نقد و تحلیلی از آرای داروین، مالتوس و اسپنسر فراهم میآید .در فصل پنجم، نویسنده نقدی از دیدگاههای هابز و لاک، برکلی، فروید و یونگ به دست میدهد .بهزعم مولف" :تمدن مغرب زمین در دوران جدید با دو جهش بزرگ یکی کشف تواناییهای عقلانی در انسان و دیگر کشف اسرار نهفته در طبیعت توانست به بسیاری از نیازهای آدمی پاسخ دهد لیکن غفلت و نادیده انگاشتن خواستههای درونی و معنوی ضربه مهلکی به انسان، در عصر جدید وارد ساخت ."
کتاب ماجرای معنویت در دوران جدید