این کتاب موجز، راز نگهدار، فروتن و ساده، روایت دقیق، دردناک و متاثر کنندهی آخرین سالهای زندگی یک زن است که در زیر نگاه نانوان و حیران خانوادهاش در ضعف ذهنی و جسمی ناشی از پیری از پا در آمده، غرق میشود. بیشمار تحسین کنندگان یاسوشی اینوئه، یکی از بزرگترین رمان نویسان ژاپن، اگر نگوییم بزرگترین، در این کتاب هنر، درایت و زبردستی فوق العادهی او را میستایند. در این کتاب که از سه بخش با نامهای «شاعرانهی زیر گلها»، «مهتاب» و «چهرهی برف» تشکیل شده است، یاسوشی اینونه آشفته حالی و پریشان فکریاش را در برابر مادری که از بستگانش دور میشود شرح میدهد. یک زندگی به آرامی در طی چند سال فرو میریزد. ابتدا ذهن و حافظه نقصان میپذیرد، یاد و خاطرات تازه پاک میشوند، حرکات و اطوار کودکانه جان میگیرند و خودی نشان میدهند. فهم و درک دنیای خارج دیگر احساس نمیشود و از بین میرود. داستانی است جاودانی و کهن به عمر جهان که بیشتر از همیشه حضور دارد و دنیای تنگ و حقیرمان نمیتواند جایی به پیرانش بدهد.
کتاب داستان مادرم