در این کتاب تلاش کردم تا از مصائب اجتماعی با زبان خودمانی و عامه پسند حرف بزنم از درد جامعه شناسان و فرهیختگانی که به عزلت نشینی گرفتار آمدند مردمی که از جامعه شناسان خود انتظار کمک برای رهایی از برزخ مسائل اجتماعی را طلب می کنند غریبی انسان در عصر جدید سیل جمعیت و فشردگی زمان و مکان و خفگی با گمنامی و تنهایی در میان ازدحام بدین سان که دیده نمی شوند نایده گرفته می شوند و برای کسب کار شغل و منزلت در یک دوئل سخت باید به تقابل با یکدیگر بپردازند.
از استعمار و استثمار بردگی و بندگی انسان حتی در مدرن ترین حالت بشریت که چگونه استعمار از جهل ناآگاهی و نادانی ما فربه تر می شود و به اشکال نوین با زبان نرم ولی با خیال گرم
می درد می برد و بیچاره مان می کند
از خود بیگانگی و خود فراموشی انسان به دست خودش حرف زدم گفتم که چگونه انسان بنده حلقه به گوش تکنولوژی های نوین همچون تلفن همراه شده است. حتی با تأسی از حادثه متروپل از متروپلیزه شدن جامعه گفتم که چگونه عدم مسئولیت طمع ظاهرسازی و عدم پیشگیری چه ها بر سر ما خواهد آورد.
از ناامیدی ، بیکاری مدرگ ،گرایی خشم ،اجتماعی، خودکشی و تفاوت نسل ها .... حتی از فجایع طبیعی و غیر طبیعی زیست محیطی حرف زدم تا این گونه از زبان یک دانش آموز یک دانشجو یک جامعه شناس ، یک جامعه و.... سخن بگویم.
کتاب جامعه شناسی از زبان مردم