کتاب ماندن در وضعیت آخر

Staying Ok
کد کتاب : 13971
مترجم :
شابک : ‫‭978-9647443470
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 384
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1985
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 36
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

معرفی کتاب ماندن در وضعیت آخر اثر تامس هریس

کتاب ماندن در وضعیت آخر درباره ی تئوری رفتار متقابل توضیح می دهد. ابتدا مختصری درباره مفاهیم والد-بالغ-کودک توضیح می دهد و در ادامه درباره روش های به کار بستن تحلیل رفتار متقابل برای بهبود زندگی شخصی خود و روابط با دیگران صحبت می کند. در واقع این کتاب با تمرکز بر جنبه خودیاری نوشته شده و مکمل کتاب قبلی یعنی وضعیت آخر محسوب می شود.
کتاب ماندن در وضعیت آخر با همان حساسیت ، بینش ، شوخ طبعی و دلسوزی ای که کتاب من خوبم تو خوبی (از همین نویسندگان) نوشته شده است می باشد. روانپزشکان برجسته و پیشگام رویکرد تحلیل روانشناختی انقلابی ، ایمی و تام هریس نشان می دهند که چگونه می توانید به همین ترتیب بمانید و از هر روز زندگی خود نهایت استفاده را ببرید. این کتاب توصیه هایی در مورد ایجاد تغییرات مهم و مسئولیت پذیری در زندگی شما ، برطرف کردن درگیری ها و ریشه کن کردن دلایل نگرانی ، وحشت ، افسردگی ، پشیمانی ، سردرگمی و احساس ناکافی بودن به شما ارائه می دهد.
کتاب ماندن در وضعیت آخر جزو پرفروش ترین کتاب های روانشناسی است. همانگونه که خود نویسندگان بیان کرده اند این کتاب حاصل تمام پژوهش ها و جست وجوهای سی ساله ی آنها به عنوان روان پزشک است.

کتاب ماندن در وضعیت آخر

تامس هریس
تامس آنتونی هریس، زاده ی 18 آپریل 1910 و درگذشته ی 4 می 1995، روانپزشک و نویسنده ی آمریکایی بود.هریس مدرک کارشناسی را در سال 1938 از دانشگاه آرکانزا و مدرک کارشناسی ارشدش را در رشته ی پزشکی، در سال 1940 از دانشگاه تمپل دریافت کرد. او پس از اتمام دوره ی کارآموزی در سال 1942، دوره ی تعلیمی خود در روانپزشکی را در بیمارستان سینت الیزابت واقع در واشنگتن دی. سی. آغاز کرد. هریس پس از چند سال به ریاست شاخه ی روانپزشکی نیروی دریایی ارتش رسید و علاوه بر کارهای بالینی، به نوشتن کتاب نیز روی آورد.
نکوداشت های کتاب ماندن در وضعیت آخر
در فصل اول این کتاب با عنوان اگر من «خوب» هستم - شما «خوب هستید» پس چرا احساس «خوب» نمی کنم، با چند مثال می خوانیم که چطور گاهی از کارها در رفتارمان اظهار تأسف می کنیم و خودخوری می کنیم، خوب است که از نو شروع کنیم. گذشته همیشه با ماست، با همه لحظه های بد و خوبش، با همه احساس هایی که با آن لحظه های خوب و بد توأم بودند. احساس های خوب گذشته، یادآور لحظاتی طلائی اند که گه گاه با به خاطر آوردنشان می خواهیم از شادی بال در آوریم. اما آنچه معمولا بیشتر به ذهنمان فشار می آورد احساس های بد است، احساس های غم است. احساس های دردناک، مناعت نفس را زنگار می زند. چه بسا روزی از خواب بیدار شویم و احساس کنیم که عرش را سیر می کنیم. ولی گاهی فقط در عرض یک ثانیه، یک اخم، یک بی احترامی، یا یادآوری یک شکست، می تواند همه چیز را خراب کند. و این احساس گاهی همه روز طول می کشد، ممکن است ده ها کتاب درباره رفتار و انگیزش و تسکین های روحی خوانده باشیم. ممکن است درون نگری و آینده نگری و گذشته نگری داشته باشیم، ولی همین که یک نفر پا روی دممان می گذارد، یا مصیبت آغاز می شود، همه این ها می تواند از ذهنمان خارج شود و به جایش احساس های بد تا مغز استخوانمان نفوذ کند و همه نداهای عقل را که می توانست به ما اطمینان و امید بدهد که زندگی می تواند دوباره خوب شود، از وجودمان بیرون براند.

قسمت هایی از کتاب ماندن در وضعیت آخر (لذت متن)