این نمایشنامه گامی است برای نشان دادن شخصیت و احساسات شخصی هنرمندی حقیقتا بزرگ. از آن جا که پیکاسو هرگز خودزندگینامه ای ننوشت و دفتر خاطراتی نگاه نمی داشت، یا به انتشار نامه هایش اقدام نکرد، من مجبور بودم با استناد به نوشته های دیگران مشخص کنم که هنرمند چه گفته یا حس کرده. و این دشوار نبود زیرا بسیاری از دوستانش گفته های او را کلام به کلام یادداشت می کردند هر چند که دوستان بسیار نزدیکش می دانستند مایل نیست گفته های او را ثبت کنند.
با در دست داشتن این مواد خام کوشیدم نقل قول هایی را بجویم که بهترین شناخت را از مرد و افکارش به دست می دهد. مایلم در این جا بگویم که کمابیش هرچه در این نمایش هست از دهان خود شخصیت واقعی بیرون آمده. شاید نه صددرصد ولی به حد کافی نزدیک است، به ویژه وقتی در نظر بگیریم منبع من نویسندگان منتخبی هستند که گزارش های شان صحیح و اصیل بوده. اگر اصالت دارند، پس ما در واقع صدای پیکاسو را می شنویم که با دوستانش گفتگو می کند. و این محدودیتی را بر اصالت اعمال می کند زیرا نقل قول ها همیشه مبتنی بر حساسیت و هوشیاری کسانی است که با او در گفتگو بوده اند. ما به خلوت افکارشان و این گفتگوها سرک می کشیم. لیکن در نوشتن این اثر به شکل نمایشنامه مجبور بوده ام گه گاه کلمات یا جملاتی ربطی اضافه کنم تا مفهوم عمیق تری به سیلان نمایش بدهم. اما، بسیار دقت کرده ام احساسات هیچ یک از شخصیت ها را تغییر ندهم. جان کلام گفتگو اما اصالت دارد.