من هومبولتم نوشته هادی خورشاهیان داستان مردی است به نام بردیا که با اسم مستعار هومبولت ظاهر می شود و می نویسد. او روزنامه نگاری است که کارش به مشاهده و بررسی واقعیات می گذرد اما به زودی در مرزهای واقعیت و خیال سرگردان می شود. بردیا ازدواج کرده و کم کم خیال می کند دختری نیز دارد. تصورات و اندیشه های بردیا کم کم بر زندگی اش سایه ای تاریک می اندازد. او که در صفحه ورزشی می نویسد و گزارش گر ورزشی تلویزیون و رادیو است، به نویسندگی رو می آورد و نرم نرم گرایش به بیان مطالب فلسفی و زبانشناسی پیدا می کند.
کتاب من هومبولتم