«لبه آب» رمانی پرکشش و پرحادثه است. قهرمان رمان در روز حادثه تروریستی مجلس در جلوی آن دیده می شود که با مردی غریبه و یک زن وارد یک مغازه خالی می شوند و همین مساله و تصویری که از آنها گرفته شده یک کشمکش جذاب داستانی را پیش روی مخاطب قرار می دهد.
خورشاهیان نویسنده ای است که اقتضاء نگارش هر سوژه را به خوبی حس می کند. پرکاری او مانع از کشف سوژه های بکر و نیز متفاوت و متنوع نوشتن آثارش نمی شود. مخاطبش را به خوبی می شناسد و می داند برای او هر مساله ای را باید چگونه بازگو گرد. این ویژگی هاست که در مجموع از او نویسنده ای ساخته که می داند چطور برپایه نیاز مخاطبش اثری بنویسد که از سویی سفارشی به شمار نیاید و مختصات ادبی یک داستان بلند را داشته باشد و از سوی دیگر مخاطبش را نیز اقناع کند و لحظات مفیدی را برای او فراهم سازد.
«لبه آب» داستانی است بلند که از چند منظر می توان به آن توجه جدی داشت. نخست انتخاب جسورانه سوژه، دوم انتخاب زبان طنز، سوم استخدام زبانی که هر یکی از شخصیت های قصه را می توان به واسطه آن در ذهن مجسم کرد و تیپ اجتماعی و فکری آنها را متصور بود و در نهایت به کار گرفتن صحیح تعلیق و خرده داستان هایی که هر کدام از آنها مانند قطعات یک پازل در ساختن و شکل دادن به یک رمان نقش مهمی را ایفا می کنند.
کتاب لبه آب