( سایا ) دانشجوی رشته ی پزشکیه در خانواده ای متعصب زندگی می کند. سایا علی رغم تندخویی های پدر و برادرش با پسری به اسم ( جانیار ) آشنا می شود. در روزهایی که جانیار تصمیم گرفته برای ازدواج پا پیش بگذارد، ( آراد ) پسرعمه ی سایا از او خواستگاری می کند. سایا در خلوت با آراد، به او می گوید که به شخص دیگری علاقه مند است. آراد می پذیرد و تصمیم می گیرد خودش به خانواده بگوید که دیگر تمایلی به این ازدواج ندارد. و داستان از همین جا هیجان انگیز می شود و...
کتاب تویی در من