کتاب «افسانه رهبر مقتدر: رهبری سیاسی در عصر مدرن» نوشته آرچی براون، بررسی انتقادی مفهوم «رهبری مقتدر» در فضای سیاسی دنیای معاصر است. براون، دانشمند برجسته علوم سیاسی، در این کتاب این دریافت مرسوم را نقد میکند که رهبران قوی و مسلط موثرترین و مطلوبترین برای یک جامعه هستند. در عوض، او برای همکاری، سازگاری و توانایی تقویت تصمیمگیری جمعی ارزش قائل است. او استدلال میکند که تصور اینکه رهبر مقتدر مفید است، نهتنها ناقص، بلکه به نحو بالقوه خطرناک نیز است. نویسنده نمونههای تاریخی و معاصری را برای نشاندادن چگونگی تداوم افسانۀ رهبر مقتدر و پیامدهایی که بر نظامهای سیاسی داشته است، ارائه میکند. او به چهرههایی مانند فرانکلین دی روزولت، لیندون بی جانسون، مارگارت تاچر و تونی بلر اشاره کرده و سبکهای رهبری و اثربخشی آنها را با هم مقایسه میکند. او همچنین رهبران رژیمهای خودکامه مانند جوزف استالین و مائوتسه تونگ را بررسی میکند تا خطرات قدرت متمرکز را اثبات کند. از طریق این مطالعات موردی، براون نشان میدهد رهبرانی که به همکاری و ایجاد اجماع متکی هستند، اغلب به نتایج پایدارتر و مثبتتری نسبت به کسانی که با مشت آهنین حکومت میکنند، دست مییابند. براون از سبک رهبری گروهی حمایت میکند که در آن قدرت بین یک گروه توزیع میشود، نه فرد واحد. به بیان نویسنده، این رویکرد منجر به تصمیمگیری بهتر و سیستمهای سیاسی انعطافپذیرتر میشود. رهبران گروهی، بیشتر به نظرات مختلف گوش میدهند، اجماع ایجاد میکنند و فرهنگ همکاری را پرورش میدهند. این سبک رهبری با رویکرد اقتدارگرایانه از بالا به پایین که اغلب با افسانه رهبر مقتدر همراه است، در تضاد است. این افسانه میتواند به تمرکز قدرت، فرسایش نهادهای دموکراتیک و به حاشیه راندن افراد مخالف منجر شود و در موارد شدید، میتواند راه را برای استبداد و سرکوب هموار کند. براون پیشنهاد میکند که رسانهها و مردم باید بیشتر از انگارۀ رهبر مقتدر انتقاد کنند و از رهبرانی که فروتنی، همدلی و تمایل به همکاری را نشان میدهند بیشتر حمایت کنند. این تغییر دیدگاه میتواند منجر به ایجاد سیستمهای سیاسی سالمتر و حکومتداری موثرتر شود.
کتاب افسانه رهبر مقتدر