با توجه به ادراک و نگاه روان شناختی، مولانا در سراسر مثنوی با ابزار بسیار اثر گذار تمثیل و حکایت به علت یابی دردها و رنج های بشری پرداخته است.
مولانا در مثنوی در مقام یک مربی و آموزگار تیزبین و خردمند به نقد و داوری خردورزانه ی باورها و دیدگاههای مختلف و تحلیل سبک های رفتاری و فکری بشر می پردازد.
او به شیوه ی خاص خودش آسیب شناسی و دلایل رنج روانی انسان را مورد کاوش و بررسی قرار داده و سعی دارد با استفاده از ابزار جادویی و جذاب تمثیل انسان ها را به صورت انفرادی و نه جمعی و کلی نسبت به رفتارهای سازمان یافته و عادتی خود آگاه کرده و ترغیب کند تا با آشنایی بیشتر با خود و اصل زندگی از حسرت و غم گذشته و نگرانی و ترس از آینده عبور کرده و به اقدامات موثری در اینجا و اکنون بپردازد.
کتاب بر دریاکنار مثنوی