چند نکته دربارهی مقدمهی کتاب به قلم مترجم آن سینا باغسرخی: 1- ایشان کتاب "تروتسکی، کاهن معبد سرخ" را فاقد حداقل استانداردهای پژوهشی میداند و از ترجمهی چنین آثاری به زبان فارسی اظهار تاسف میکند و ترجمهی این نوع کتابها و به سهولت در دسترس مخاطب ایرانی قرارگرفتن آنها را نکوهش میکند و این کار را همسو شدن ناسیونالیستهای ایرانی با نهادهای آکادمیک و سرمایه داری غربی در تقبیح انقلاب روسیه میداند. این در حالیست که همین نهادها در چنبرهی چپهای تروتسکیست و جریان وکیسم و فمنیستهای دو آتشهی حامی چپ نو قرار دارند. 2- ایشان به پژوهشگرانی همچون خسرو شاکری و تورج اتابکی به خاطر نقد "فرقهی کمونیست ایران" میتازد و معتقد است خط فکری آنها در نقد کمونیستهای ایرانی همچون سلطان زاده و پیشه وری و سرنوشت شوم آنها، در نهایت به تمجید از رضاشاه پهلوی منتهی میشود! همگان میدانیم که کسی چون خسرو شاکری طرفدار جبههی ملی و مصدق بود و در مخالفت با شاه پهلوی _ به ویژه در خارج از ایران _ حقیقتا از هیچ کوششی دریغ نورزید. 3- از زبان مومنین و مومنات زیاد شنیده ایم که "این اسلام واقعی نیست". ایشان هم معتقدند که دوران استالین "کمونیسم واقعی" نبوده و تروتسکی و لنین رهبران و متفکران برجسته و واقعی انقلاب بوده اند! 4- در پایان به نکته ای شگفت انگیز دقت فرمایید و آن بند پایانی مقدمهی جناب باغسرخی است که عینا نقل میشود: "امیدوارم مطالعهی کتاب حاضر نسل جوان را در درک عمیقتر تضادها و وظایف ناتمام انقلاب ایران یاری برساند؛ انقلابی که واپسین پس لرزهی قدرتمند انقلاب اکتبر 1917 و یکی از بزرگترین رخدادهای سدهی پیشین بود." و حقیقتا این آرزوی خیری است همگان را !