داستان «بیپا رانندهکامیون میشود» دربارهی یک پسربچهی لاغرمردنی به نام بحری است. بحری اهل ترکیه است. او بههمراه پدر و مادرش تازه به استانبول نقلمکان کردهاند. بحری چون پاهای لاغری دارد، بچههای محل به او لقب بیپا دادهاند. پدر بحری کامیون قراضهای دارد. روزی پدر به بحری هندوانهی بزرگی میدهد که به خانه ببرد. هندوانه سنگین است و بحری تصمیم میگیرد که بهجای بغلکردن آن را مثل تایر روی زمین بغلتاند؛ اما هندوانه از زیر پای بحری در میرود و در سراشیبی سرعت میگیرد و به تنهی درختی برخورد میکند و میترکد. گروه بچههای بد متشکل از سعیمه جیشو، عارف بوگندو، شعبان کولی هندوانه شکسته را میخورند و حال، بحری بیپا باید هندوانهی دیگری به خانه ببرد وگرنه کتک مفصلی از پدرش میخورد...
داستان بیپا رانندهکامیون میشود قصهای زیبا در ژانر طنز است که مخاطب با خواندنش نمیتواند جلوی خنده خود را بگیرد. لحن داستان بسیار صمیمی و دوستداشتنی است و تشابهات فرهنگی بین مردم و بچههای ایرانی را با مردم و بچههای اهل ترکیه بهخوبی نشان میدهد. خواندن این کتاب برای نونهالان، نوجوانان و بزرگسالان بسیار جذاب و دلنشین است.
کتاب بی پا راننده کامیون می شود