رمان 96 مایل داستانی آخرالزمانی، دربارهی دو برادر نوجوان است که مجبور میشوند 96 مایل را در یک بزرگراه متروکه در فصل تابستان خشک و گرم نوادا طی کنند تا به مزرعهی دوست خانوادگیشان برسند.
جان سیزدهساله و برادر یازدهسالهاش استوارت در خانه تنها هستند پدرشان به مأموریت کاری رفته و مادرشان سالها پیش فوت کرده است. شبی برق میرود و دیگر خبری از وصلشدن آن نیست. هفتهها میگذرد و همچنان خاموشی و بیخبری بر همهجا سایه افکنده است. جان و استورات کلافه و نگران با پای پیاده بدون آب و غذا به دل جادهای متروک میزنند تا به مزرعهی دوست خانوادگیشان بروند به این امید که آنها آب و غذای کافی داشته باشند. بچهها فقط سه روز مهلت دارند و باید 96 مایل که معادل 154.464 کیلومتر است را پیاده در گرمای سوزان طی کنند.
کتاب در سالی منتشرشده که جهان درگیر بیماری همهگیر کرونا بود. دولتها و مردم جهان سردرگم شده بودند و آمادگی لازم برای مواجهه با این بحران را نداشتند. هدف نویسنده از نگارش این داستان بحث دربارهی نحوهی رفتار مردم در مواقع ترس و بحران است. داستان پرسشهای مهمی برای مخاطبان چه نوجوان و چه بزرگسال مطرح میکند. آیا بحران ما را خودخواه و زیادهخواه میکند یا فداکار و بخشنده؟ آیا ما حاضریم برای کسانی که دوستشان داریم به دل خطر برویم؟ چگونه در بحران تصمیمگیری میکنیم؟
این کتاب ما را به این فکر میاندازد که اگر روزی امکانات زندگی مدرن را از دست بدهیم، چه واکنشی نشان خواهیم داد؟ آیا یاد گرفتهایم که چگونه از خود محافظت کنیم؟ چگونه زنده بمانیم؟ آیا ما بهصورت گروهی با هم متحد میشویم؟ آیا آب و غذای دیگران را میدزدیم؟ آیا حاضریم در گرمای سوزان پیاده به دل جاده بزنیم؟ آیا از جرات کافی برای ریسککردن برخورداریم؟
داستان 96 مایل، یک داستان رئال، آخرالزمانی و ماجراجویانه است که نویسندهاش از دو عنصر تعلیق و فلشبک بهزیبایی استفاده کرده و ریتم آن مناسب و بسیار خوشخوان است.
خواندن این کتاب به همهی نوجوانان و بزرگسالانی که عاشق ماجراجویی و داستانهای آخرالزمانی هستند توصیه میشود.
کتاب 96 مایل