اکتبر دختری یازدهساله است که با پدرش در جنگل، جایی در شمال لندن زندگی میکند. مادرش در چهارسالگی آنها را ترک کرده و از آن زمان دیگر او را ندیده است. اکتبر در خانه درس میخواند و جنگل و طبیعت کلاس درس او هستند. او و پدرش تنها هستند بدون همسایه، بدون دوست. اکتبر در جنگل و طبیعت، ماجراجویی میکند و از آزادی خود لذت میبرد. ماه اکتبر در راه است و تولد اکتبر نزدیک. روزی او بچه جغدی پیدا میکند و با خودش به خانه میآورد تا از آن مراقبت کند. روز تولد فرا میرسد اما تراژدی رخ میدهد. بعد از سالها مادر برمیگردد. اکتبر برای فرار از روبهرو شدن با مادر از بلندترین درخت جنگل بالا میرود. پدر تعقیبش میکند ولی از درخت سقوط میکند و این آغاز سختیها و غمهای اکتبر است. آنوقت است که همهچیز تغییر میکند.
پدر برای ماهها در بیمارستان بستری میشود و اکتبر مجبور میشود همراه با مادری که از او متنفر است به شهر لندن که نفرتانگیزتر است برود. اکتبر مجبور میشود به مدرسه برود و بچهجغدش را به مرکز نگهداری از حیوانات وحشی بسپارد. در لندن او احساس غریبهبودن، تنهایی و خشم شدید میکند. او در مدرسه بهناچار دوست پیدا میکند و این سرآغاز تغییروتحول در اکتبر است. مادرش او را در گروهی ثبتنام میکند که گلهای اطراف رودخانه تمیز را میکنند تا اشیای قدیمی که در رودخانه دفن شدهاند را پیدا کنند. ارتباط با رودخانه و دوستانی خوب سبب میشود که اکتبر یاد بگیرد در محیطهای مختلف و رویدادهای ناگوار چگونه خود را سازگار کند. او دوباره به جنگل برمیگردد اما یاد میگیرد که شهر را، مدرسه، دوستان را و همچنین مادر را باتمام تفاوتهایشان دوست داشته باشد.
خواندن این کتاب نهتنها به نوجوانان که به بزرگسالان بهویژه والدین و آموزگاران مدرسه توصیه میشود. این کتاب به مخاطبین یاد میدهد که چگونه با تغییر، جدایی پدر و مادر، جدایی از محیط و رویدادهای غیرمنتظره و دردناک زندگی عادت کنند و چگونه بیاموزند که سختیهای زندگی را به آموزههای مناسب و خاطرات خوب تبدیل کنند.
کتاب داستان جغد و اکتبر