کتاب جادوگر بی جواز

The Unlicensed Magician
کد کتاب : 148369
مترجم :
شابک : 978-6002183835
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 128
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2015
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 21 آبان

معرفی کتاب جادوگر بی جواز اثر کلی بارن هیل

داستان جادوگر بی‌جواز درباره‌ی سرزمینی است که هر ربع قرن، یک‌بار ستاره‌ی دنباله‌داری به نام «بورو» از کنار آن می‌گذرد و هر بار که این اتفاق می‌افتد برخی از نوزادان با نیرویی جادویی به دنیا می‌آیند. در این سرزمین وزیری دیکتاتور حکومت می‌کند. او برای خود برج بلندی ساخته که هرسال بلندترش می‌کند و برای این کار از نیروی نوزادان جادویی استفاده می‌کند. او نوزادان را از مادرشان جدا می‌کند و به برج خود می‌برد. وزیر استفاده از جادو را برای همه به‌غیر از خودش منع کرده و هرجا جادوگری پیدا شود فوری بازداشت می‌شود. وقتی آخرین بار ستاره‌ی دنباله‌دار بورو در آسمان ظاهر می‌شود 20 کودک جادویی دیگر به دنیا می‌آیند که یکی از آن‌ها می‌میرد و جنازه‌اش را توی کپه‌ای زباله می‌اندازند. مرد آشغال‌جمع‌کنی جنازه را پیدا می‌کند و در کمال شگفتی جنازه زنده می‌شود. او بچه را با خود می‌برد و بزرگ می‌کند. با بزرگ‌شدن بچه نیروی جادویی‌اش هم بیشتر و بیشتر می‌شود تا اینکه بالاخره وزیر از این ماجرا خبردار می‌شود...

کتاب جادوگر بی جواز

کلی بارن هیل
کلی بارن هیل، نویسنده ی آمریکایی کتاب های کودک، فانتزی و علمی تخیلی است.بارن هیل دانش آموخته ی دانشگاه کاترین در ایالت مینسوتا است. همسرش، تد بارن هیل، مهندس معمار است و این زوجف دارای سه فرزند هستند.او قبل از رسیدن به موفقیت در نویسندگی، به تحصیل در رشته ی نویسندگی خلاق پرداخت و به صورت داوطلبانه، دوره های آتش نشانی را گذراند. بارن هیل، نویسندگی را پس از تولد فرزند دومش، با نوشتن داستان های کوتاهی آغاز کرد که در نهایت به رمان هایی بلند تبدیل شدند.
قسمت هایی از کتاب جادوگر بی جواز (لذت متن)
«گنجشکک زمان زیادی در تاریکی شب منتظر می‌ماند. دستش را می‌گذارد روی آن دوربین جاسوسی دست‌ساز. دخترک می‌داند جونا برادری داشته دو سال از خودش کوچک‌تر که سربازان درست در همان روزی که گنجشکک را در کپۀ زباله‌ها رها کرده بودند، او را با خود برده بودند. می‌داند خانوادۀ جونا از پسر گم‌شده‌شان حرفی نمی‌زنند؛ پسری که احتمالا با کار زیاد، رسش را کشیده‌اند و دیگر وجود خارجی ندارد. گنجشکک نمی‌داند چه بلایی سر بچه‌هایی مثل خودش آمده؛ واقعا نمی‌داند. اما همیشه بدترین تصورها دربارۀ سرنوشت آن‌ها به ذهنش می‌رسد. حتی با وجود سال‌ها تلاش برای‌سرکوب و فرونشاندن جادویی که مدام درونش غلیان می‌کند، می‌داند که به‌زودی دیگر قادر به مهار آن نخواهد بود.»