کتاب آگوست آبی

August Blue
کد کتاب : 150760
مترجم :
شابک : 978-6008582953
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 194
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 2023
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 دی

معرفی کتاب آگوست آبی اثر دبورا لوی

آگوست آبی اثری است به قلم نویسنده‌ی رمان مردی که همه‌چیز را می‌بیند؛ نامزد نهایی جایزه‌ی بوکر، دبورا لوی.
السا ام.اندرسون در اوج فعالیت حرفه‌ای خود قرار دارد. کسی که در کودکی یک اعجوبه بوده و اکنون در سی‌سالگی‌اش به سر می‌برد. السا یک نوازنده‌ی پیانو است که در اواسط اجرا در وین از صحنه خارج می‌شود...
اندرسون اکنون در آتن و درحال تماشای زنی عجیب‌وغریب اما آشنا است که مشغول خرید یک جفت اسب رقصنده‌ی مکانیکی است. السا هم از این اسب‌ها می‌خواهد اما دیگر اسبی برای فروش وجود ندارد... دختر درحال فرار از استعداد و تاریخ خود به بندر کشتی می‌رود.
این‌گونه سفر او به سراسر اروپا آغاز می‌شود؛ زیر سایه‌ی زنی گریزان که شبیه اوست، یک المثنی از السا...
آگوست آبی پرتره‌ای خیره‌کننده از مالیخولیا و مسخ است، اثری که راه‌هایی را نشان می‌دهد که از طریق آن می‌کوشیم گذشته‌ی خود را اصلاح کنیم و داستان خود را از نو بسازیم.

کتاب آگوست آبی

دبورا لوی
دبورا لوی (زاده ۶ اوت ۱۹۵۹) رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس و شاعر بریتانیایی است. او ابتدا بر روی نوشتن برای تئاتر متمرکز شد - نمایشنامه‌هایش توسط کمپانی رویال شکسپیر روی صحنه رفتند - قبل از تمرکز بر داستان‌های منثور. رمان های اولیه او شامل جهش یافته های زیبا، جغرافیای بلعیدنی و بیلی و دختر بود. داستان‌های اخیر او شامل رمان‌های Swimming Home و Hot Milk که در فهرست کوتاه بوکر قرار گرفته است، و همچنین کتاب مردی که همه چیز را دید و مجموعه داستان‌های کوتاه «ودک...
قسمت هایی از کتاب آگوست آبی (لذت متن)
آبی کردن موهایم اصلا به تمایلات من نمی‌خورد و سلیقه‌ام نبود. هر دو نفرمان می‌دانستیم من این کار را به این دلیل می‌کنم که جلوی هرگونه شباهتی به والدین واقعی ناشناسم را بگیرم. آرتور از اینکه من هیچ میلی به گشتن دنبال آن‌ها ندارم و حتی نمی‌خواهم با والدینی که من را به سرپرستی گرفته بودند، ارتباطی بگیرم گیج شده بود. از وقتی ده سالم شده بود، به من می‌گفت می‌توانم هر وقت که دوست دارم، «این مدارک» را نگاه کنم. منظورش مدارک مربوط به سرپرستی من بود. فکر کنم همواره خودش را آماده کرده بود تا با جست‌و‌جوی ناگزیر من برای پیدا کردن پدر و مادر واقعی‌ام روبه‌رو شود؛ اما من هرگز دوست نداشتم آن مدارک را مطالعه کنم و این را به خودش هم گفتم، او هم همیشه جواب می‌داد: «محکم بودنت رو ستایش می‌کنم.»