شرح حالی گزنده و روح بخش.
این شرح حال قدرتمند، ما را برمی انگیزد تا از زندگیمان کمال بهره را ببریم.
با صداقت، همدلی و مهمتر از همه، شوخ طبعی.
این کتاب نه تنها داستان سفر پرمخاطره ی زندگی من است، بلکه داستان سفر تحولات روحی من نیز هست. داستان کشتی پرماجرایی که من هنوز روی دو پای خودم، ناخدای آن هستم. در طول مطالعه ی این کتاب امیدوارم لحظات تحول برانگیز و چراغ های روشنگری سر راه شما قرار بگیرد. لحظاتی که بتواند بینشی عمیق را در شما برانگیزد؛ زیرا هر یک از ما خیلی فراتر از آنچه هم اکنون می دانیم، تواناییم. در طول مسیر زندگی، آن راهی که در آغاز، یک جاده ی انحرافی و خاکی به نظر می رسد، در صورتی که نگرش های خود را تغییر دهید، می تواند سرنوشت شما را به نحوی شگرف رقم بزند. یک چالش اضطراب آور می تواند به لحظه ای ناب برای شکرگزاری بدل بشود و زندگی من تجسم واقعی این حرف است.
زندگی فقط یک فاصله ی کوتاه بین زندگی و مرگ نیست، فرصتی است برای تجربه کردن، دیدن و اندیشیدن و این تماما به ما برمی گردد که این فرصت کوتاه را تبدیل کنیم به جمله ی معروف اقبال لاهوری که می گوید: «زندگی، در صدف خویش گوهر ساختن است.» یا رکود و بی هدفی را ترجیح دهیم.
مسیر زندگی ام من را به جایی که الان هستم، رسانده است. عمیقا معتقدم که این جایگاه بهترین و مناسب ترین نقطه در چهارراه زندگی من است. تمامی قدم هایی که در این مسیر برداشته ام، حتی سخت ترین و جانفرساترینشان همگی باید اتفاق می افتادند. حضور همه ی کسانی که از قبل در زندگی ام بودند یا بعدها وارد شده اند نیز بی دلیل نبوده است. هیچ چیز بی دلیل نیست، هیچ تصادفی و هیچ اشتباهی. آن ها فقط تجاربی برای آموختن هستند، درس های بزرگی که ما را رو به جلو هدایت می کنند.
جزو کتاب هایی بود که از خوندنش پشیمون نشدم خیلی روان و زیبا بود