کتاب «پدر پانداکش من» نوشته جیمی جو هوانگ، داستانی چندلایه و احساسی است که به تأثیرات عمیق جنگ، مهاجرت و اختلافات فرهنگی بر نسلهای مختلف یک خانواده ویتنامی-آمریکایی میپردازد. روایت کتاب از طریق دو خط زمانی موازی پیش میرود و زندگی پدر و دختری را در دورانهای متفاوت اما به هم پیوسته به تصویر میکشد. در سال ۱۹۹۹، جین، یک نوجوان ویتنامی-آمریکایی در سن خوزه، کالیفرنیا، با خشونت و رفتارهای سختگیرانه پدرش، فک، مواجه است. در کنار تمام مشکلات دوران نوجوانی، او مسئولیت مراقبت از برادر کوچکش، پاول، را نیز بر عهده دارد. جین در آستانه ورود به دانشگاه است و از یک سو هیجان استقلال و شروع زندگی جدید را حس میکند و از سوی دیگر، احساس گناه ترک برادرش و رها کردن خانوادهاش او را آزار میدهد. او تلاش میکند ریشههای خشم پدرش را درک کند و بفهمد که چرا او چنین رفتار سختگیرانهای دارد. در همین حال، روایت دیگری به گذشته بازمیگردد؛ به دانانگ در سال ۱۹۷۵، در روزهای پایانی جنگ ویتنام. فک، که در آن زمان پسری یازدهساله است، همراه با خانوادهاش در تلاش برای فرار از کشوری است که درگیر جنگ و آشفتگی است. سفری که پر از خطرات، از جمله حمله دزدان دریایی، گرسنگی و مرگ است. این بخش از داستان، تصویری دردناک از رنج و سختیهایی ارائه میدهد که بسیاری از پناهجویان ویتنامی در مسیر فرار و یافتن زندگی جدید متحمل شدند. کتاب با این دو روایت، بهطور عمیقی به پیچیدگیهای هویت، روابط خانوادگی و تأثیرات گذشته بر حال میپردازد. جین، که در آمریکا بزرگ شده، تلاش میکند میان فرهنگ آمریکایی و میراث ویتنامی خود تعادل برقرار کند، در حالی که پدرش هنوز درگیر خاطرات تلخ جنگ و فرار از کشورش است. اختلافهای فرهنگی، سوءتفاهمها و شکاف بین دو نسل، در قلب داستان قرار دارد و نویسنده با زبانی احساسی و گاهی طنزآمیز، این چالشها را روایت میکند. این کتاب نهتنها درباره درد و رنج ناشی از جنگ و مهاجرت است، بلکه درباره عشق، فداکاری و تلاش برای درک یکدیگر نیز سخن میگوید. خواننده در طول داستان، همراه با جین، پرده از گذشته پدرش برمیدارد و درمییابد که خشونت و سختگیری فک، نه از بیمهری، بلکه از ترس و تجربههای تلخی که پشت سر گذاشته، سرچشمه میگیرد. «پدر پانداکش من» داستانی تأثیرگذار درباره روابط خانوادگی، زخمهای گذشته و چگونگی کنار آمدن با آنهاست. این کتاب برای هر کسی که تجربه مهاجرت، اختلافهای نسلی یا جستوجوی هویت را داشته باشد، روایتی عمیق و الهامبخش خواهد بود.
درباره جیمی جو هوانگ
جیمی هوانگ در لس آنجلس زندگی میکند، اما هر کاری که میتواند انجام میدهد تا هر چه بیشتر آنجا را ترک کند. او یک غواص، مسافر جهان، طعم دهنده غذا و کاشف زندگی است. در اواسط بیست سالگی متوجه شد که واکنش آلرژیک وحشتناکی به کار دارد و چارهای جز کسب درآمد از انجام کاری که دوست دارد - نوشتن - ندارد.
به نظرم کتاب خوبی بود یه جاهایی شاید درد مشترک با جین حس کنین ، از اونجایی که ما هم تو جنگیم دوست داشتم کتابی در این مورد بخونم و یکم با هم همدلی کنیم❤️
معرفی کتاب تو این سایت خیلی خوبه و به نظرم کل داستانو پوشش داده