«آدیا کلبارا»، دختر یتیمی که خاله و عمویش باور دارند که او «اوبانجی» است؛ کودکی اهریمنی که هرجا برود بدبختی به بار میآورد. آدیا بهزودی درمییابد که قدرتهای مرموزی دارد، اما او نمیتواند قدرتهایش را کنترل کند و باعث میشود در دهکدهاش زلزلهای رخ بدهد.
برای همین، وقتی از آدیا دعوت میشود در آشپزخانهی مدرسهی شمنها کارآموز شود، او با گربهاش، «بابلز»، راهی سفری مخاطرهآمیز میشود تا شاید کسی در آنجا بتواند کمکش کند. درست زمانی که آدیا دارد به زندگیکردن در مدرسهی شمنها عادت میکند، متوجه رازی تکاندهنده میشود: برخلاف او که خودش میداند اهریمنی نیست، اهریمنی شرور واقعا امپراتور را تسخیر کرده است.
آدیا باید به کمک متحدانش _ ایزدبانوی کلهشق و سرکش، دختر پانصدسالهی جنگجو و سرباز کارآموز اعصابخردکن _ از قلمروهای مخفی بگذرد تا امپراتور را نجات دهد. هرچند، آدیا ابتدا باید با قدرتهایش کنار بیاید…
ایسی هندریکس، نویسنده نیجریه ای آمریکایی، نویسنده کتاب کودکان است که در طول زندگی گذشته خود به عنوان یک انسان شناس، به اندازه کافی خوش شانس بوده که در سراسر جهان، از هیمالیا تا جنگل های بارانی آمازون، زندگی و کار کرده است. اکنون او در زادگاهش بروکلین، نیویورک مستقر است، جایی که او با فهرست چرخشی از بچه گربههای پرورشدهنده زندگی میکند و سرسختانه نمیپذیرد که به شدت به گربهها حساسیت دارد.