سرنوشت چیزی نیست که بشود با آن درافتاد و الان هم الکس کسی است که نمیتوان با او درافتاد!
الکس همیشه از دو چیز میترسید: اینکه موقع بیداری خودش را گم کند و دیگر اینکه تحت تأثیر اکسیر قرار بگیرد؛ اما عشق همیشه قویتر از سرنوشت بوده و ایدن سنت دلفی حاضر است برای برگرداندن الکس، با خدایان و حتی خود او نیز جنگ راه بیندازد.
خدایان جان هزاران انسان را گرفته و میتوانند در تلاش برای متوقف کردن ست از گرفتن نیروی الکس و تبدیل شدن به خداکش قدرتمند، چندین شهر را کامل نابود کنند؛ اما شکستن پیوند الکس با ست تنها مشکل موجود نیست. یکسری راهگریز کوچک ناخوشایند در تئوری “آپولیونها کشته نمیشوند” نیز وجود دارد و تنها کسی که احتمالا میداند چگونه میشود جلوی نابودی دنیا را گرفت، قرنهاست که مرده است.
گذشتن از سد موانعی که از دنیای زیرین حفاظت میکنند، گشتن به دنبال یک روح در میان میلیونها روح غیرقابلشمارش و سپس به هر نحوی که شده برگشتن از آنجا، کار سختی خواهد بود. ممکن است الکس بتواند جلوی ست را از تبدیل شدن به خداکش بگیرد یا اینکه شاید… خودش تبدیل به خداکش شود.
جنیفر ال. آرمنتروت داستاننویس آمریکایی پرفروش نیویورک تایمز است که در ویرجینیای غربی زندگی میکند.