رمان «درّهی ساحران»، موزائیکیست از سرابهای بیابان. هم خود متن و هم زیرداد آن سرابواره است. و در میان این سرابها «از دیار غیب هر دم مینماید رخ سخن». اگرچه نمیتوان به حقیقت این حرف قسم خورد به مجاز آن هم نمیشود قسم خورد. رمان کمال، «یک نگار عنبرین است». این رمان در مواجهه با سرابهای فهم، هجای سخنیست حقیقی، نیز در چنبرهی تفکر نیرومند، معمای عشق است، واهمهی معجزه است و نیز ریشخند پساپستمدرنیستی نویسنده است بر فهرست خاصی از بازیهای ادبی و فرهنگی.
زبان رمان مانند ورد صوفیان است: ورد به حرکت تو آهنگ میدهد و تو را به سوی افسون میبرد. اما در پایان این سحر، معجزهای، بیاعتنا به مثبت و منفی بودن، در میان سرابها ایستاده است. در کشور چرخ فلک، مگر چیزی غیر از سرابها موجود است؟ مگر ما با فهم و سخن دربارهی همین سرابها، زندگی نمیکنیم؟
کمال عبدالله - مشاور دولتی در امور بین قومیتی، چندفرهنگی و مذهبی جمهوری آذربایجان.او در 4 دسامبر 1950 در باکو در خانواده ای روشنفکر به دنیا آمد. پدرش معلم و مادرش پزشک بود. وی در سال 1968 از دبیرستان شماره 190 باکو فارغ التحصیل شد.وی از سال 1968 تا 1973 در دانشکده فیلولوژی دانشگاه دولتی آذربایجان تحصیل کرد. از سال 1973 تا 1976 دانشجوی کارشناسی ارشد تمام وقت در بخش «زبانهای ترکی» مؤسسه زبانشناسی آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی بود.در ژانویه 1977 از رساله دکترای خود با عنوان «موازی نحوی» (از زبان حماسه های «کتابی دده گورگود») در مسکو دفاع کرد.در سال 1984 از رساله دکتری خود با عنوان «مسائل نظری نحو زبان آذربایجانی» در باکو دفاع کرد.