در قلمروی ادب و عرفان پارسی، اقیانوس های عظیمی بدست تواناترین شاعران و نویسندگان از نظم و نثر آفریده شده که سیر و سیاحت در آن روح را جلا می بخشد. سیاحتگر با ورود به این پهنه ی آبی از افق بیکران آن لذت می برد اما کدام جان شیفته است که در عالم جادویی این دریای شکوهمند سفر کند و دلش به بهره مندی از سطوح و ظاهر رضا بدهد. روح زیبایی پرست خواهان گشت زدن در مخفی ترین اعماق این اقیانوس بیکران است و خوب می شود اگر در این امر راهنمایی هم داشته باشد تا او را در این سیاحت عرفانی و ادبی رهنمون باشد و با رمز و راز های آن آشنا کند.
اکنون مثنوی این دریای عظیم ادبی است که به دست مولانا جلال الدین بلخی ایجاد شده و مریدان بسیاری تلاش برای کشف اسرار این پهنه ی سحرآمیز دارند. یکی از این شیفتگان استاد کریم زمانی است که در کتاب بر لب دریای مثنوی تلاش می کند تا قطره قطره ی آن را برای جان های شیفته شرح دهد و مقصود مولانا را با تحقیق های فراوانی که در زمینه ی مولوی پژوهی داشته برای مخاطبان طرح دهد.
دیدگاه های مولوی در زمینه ی عرفان در اشعار او به چشم می خورد. اشعاری که از وحدت وجود و تجلی ذات حق در آیینه ی کردار انسان که همان عشق می باشد، حرف می زند. مولوی از بازگشت همه چیز به ریشه ی خود که همان ذات باری تعالی است سخن می گوید و انسان را در این جهان بینی بالاتر از هر موجود دیگری و در این عظمت، غریب می داند. او معتقد است که عرفان در ذات کائنات جاری است و همه چیز در جهت موسیقی برخاسته از ساز هستی حرکت می کند و می جنبد. استاد کریم زمانی این کتاب را از نسخه ی رینولد نیکلسون که شرق شناس و مولوی پژوه بزرگی می باشد، نوشته است.
کتاب بر لب دریای مثنوی معنوی