1. خانه
  2. /
  3. کتاب مثنوی معنوی

کتاب مثنوی معنوی

5 از 1 رأی

کتاب مثنوی معنوی

(2 جلدی)
Masnavi Manavi
ناموجود
1250000
معرفی کتاب مثنوی معنوی
از میان قالب های شعری فارسی، مثنوی یکی از آسان ترین قالب هاست و به دلیل همین سهل بودن، شاعران بسیاری در طول ادوار مختلف از این قالب برای سرودن اشعار خویش بهره جسته اند. اما مثنوی معنوی در شیش دفتر و بیست و شش هزار بیت، اثر مولانا محمد جلال الدین بلخی بالاتر از هر اثر دیگری در این قالب، از نظر محتوا، نوآوری و جهان بینی قرار می گیرد.

سطح ادبی مثنوی به قدری بالاست که آن را به گوهر یگانه ای در گنجینه ی ادبیات کهن پارسی تبدیل می کند مولوی این کتاب را به خواسته ی حسام الدین چلبی که از شاگردان مطرح او بود به شیوه ی تمثیل در چهارصد و بیست و چهار حکایت به نگارش درآورده که هر یک از این داستان ها با موضوعی بدیع و در عین حال دارای پیوستگی با دیگر مطالب، در باب خودشناسی و خداشناسی مکتوب شده اند.

رینولد الین نیکلسون، مولوی پژوه و شرق شناس بزرگ مسیحی پس از آموختن زبان پارسی و عربی و تسلط بر آن ها، اقدام به ترجمه ی هر شش دفتر مثنوی معنوی نمود . میزان علاقه و ارادت نیکلسون به مولوی که او را شاعر و عارفی بی بدیل می داند، چنان بود که در راه ترجمه و نگارش شرح بر این اثر بزرگ، بیست سال از زندگانی خود را وقف بازگردانی این کتاب ارزشمند کرد. از دیدگاه بسیاری از مترجمان ایرانی نیز، تصحیح نیکلسون یکی از موثق ترین و با اعتبار ترین ترجمه هاست و کتاب حاضر حاوی محتوایی از مثنوی است که بر اساس نسخه نیکلسون انتخاب و تنظیم شده است.
درباره جلال الدین محمد بلخی(مولانا)
درباره جلال الدین محمد بلخی(مولانا)
جلال الدین محمد بلخی معروف به مولانا، مولوی و رومی، زاده ی 15 مهر 586 و درگذشته ی 4 دی 652 هجری شمسی، از مشهورترین و تأثیرگذارترین شاعران ایرانی است.جلال الدین محمد بلخی در بلخ زاده شد. پدر او مولانا محمد بن حسین، خطیبی معروف به بهاءالدین ولد و سلطان العلما، از بزرگان صوفیه و مردی عارف بود و نسبت خرقه ی او به احمد غزالی می رسید. وی در عرفان و سلوک سابقه ای دیرین داشت و چون اهل بحث و جدال نبود و دانش و معرفت حقیقی را در سلوک باطنی می دانست نه در مباحثات و مناقشات کلامی و لفظی، پرچمداران کلام و جدال با او مخالفت می کردند؛ از جمله فخرالدین رازی که استاد سلطان محمد خوارزمشاه بود و بیش از دیگران شاه را علیه او برانگیخت. سلطان العلما احتمالا در سال 610 قمری، همزمان با هجوم چنگیزخان از بلخ کوچ کرد و سوگند یاد کرد که تا محمد خوارزمشاه بر تخت نشسته، به شهر خویش بازنگردد. مولانا در نوزده سالگی با گوهر خاتون ازدواج کرد.شمس تبریزی در حدود سال 642 قمری به مولانا پیوست و چنان او را شیفته کرد، که درس و وعظ را کنار گذاشت و به شعر و ترانه و دف و سماع پرداخت و از آن زمان طبعش در شعر و شاعری شکوفا شد و به سرودن اشعار پرشور عرفانی پرداخت. کسی نمی داند شمس تبریزی به مولانا چه گفت و چه آموخت که این گونه دگرگونش کرد؛ اما واضح است که شمس تبریزی عالم و جهان دیده بود و نوشته های او بهترین گواه بر دانش گسترده اش در ادبیات، لغت، تفسیر قرآن و عرفان است.مولانا، پس از مدت ها بیماری در پی تبی سوزان در غروب یکشنبه 5 جمادی الآخر 672 هجری قمری درگذشت.
قسمت هایی از کتاب مثنوی معنوی

آن یکی افتاد بیهوش و خمید/ چونک در بازار عطاران رسید/ بوی عطرش زد ز عطاران راد/ تا بگردیدش سر و بر جا فتاد/ هم چو مردار اوفتاد او بی خبر/ نیم روز اندر میان ره گذر/ جمع آمد خلق بر وی آن زمان/ جملگان لاحول گو درمان کنان / آن یکی کف بر دل او می براند/ وز گلاب آن دیگری بر وی فشاند / او نمی دانست کاندر مرتعه/ از گلاب آمد ورا آن واقعه/ آن یکی دستش همی مالید و سر/ وآن دگر کهگل همی آورد تر/ آن بخور عود و شکر زد به هم/ وآن دگر از پوششش می کرد کم/ وآن دگر نبضش که تا چون می جهد/ وان دگر بوی از دهانش می ستد/ تا که می خوردست و یا بنگ و حشیش/ خلق درماندند اندر بیهشیش/ پس خبر بردند خویشان را شتاب/ که فلان افتاده است آن جا خراب/ کس نمی داند که چون مصروع گشت/ یا چه شد کور افتاد از بام طشت / یک برادر داشت آن دباغ زفت/ گربز و دانا بیامد زود تفت / اندکی سرگین سگ در آستین/ خلق را بشکافت و آمد با حنین/ گفت من رنجش همی دانم ز چیست/ چون سبب دانی دوا کردن جلیست/ چون سبب معلوم نبود مشکلست / داروی رنج و در آن صد محملست/ چون بدانستی سبب را سهل شد/ دانش اسباب دفع جهل شد/ گفت با خود هستش اندر مغز و رگ/ توی بر تو بوی آن سرگین سگ / تا میان اندر حدث او تا به شب/ غرق دباغیست او روزی طلب / پس چنین گفتست جالینوس مه/ آنچ عادت داشت بیمار آنش ده/ کز خلاف عادتست آن رنج او/ پس دوای رنجش از معتاد جو/ چون جعل گشتست از سرگین کشی / از گلاب آید جعل را بیهشی/ هم از آن سرگین سگ داروی اوست/ که بدان او را همی معتاد و خوست/ الخبیثات الخبیثین را بخوان/ رو و پشت این سخن را باز دان/ ناصحان او را به عنبر یا گلاب/ می دوا سازند بهر فتح باب / مر خبیثان را نسازد طیبات / درخور و لایق نباشد ای ثقات/ چون ز عطر وحی کر گشتند و گم/ بد فغانشان که تطیرنا بکم/ رنج و بیماریست ما را این مقال / نیست نیکو وعظتان ما را به فال/ گر بیاغازید نصحی آشکار/ ما کنیم آن دم شما را سنگسار / ما بلغو و لهو فربه گشته ایم/ در نصیحت خویش را نسرشته ایم/ هست قوت ما دروغ و لاف و لاغ/ شورش معده ست ما را زین بلاغ/ رنج را صدتو و افزون می کنید/ عقل را دارو به افیون می کنید

مقالات مرتبط با کتاب مثنوی معنوی
آشنایی با 10 شاعر برجسته در ادبیات فارسی
آشنایی با 10 شاعر برجسته در ادبیات فارسی
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب مثنوی معنوی"
3 نظر تا این لحظه ثبت شده است

سلام وقت بخیر. این کتاب فقط شعر هست؟ یا توضیح و معنی شعر هم توش گفته شده؟

1403/02/12 | توسطکعبی
0
|

جامع وکامل

1402/12/17 | توسطمرتضی تقوایی - کاربر سایت
1
|

عالی وجقدر لذت بردم

1402/12/17 | توسطمرتضی تقوایی - کاربر سایت
1
|