فروید مبتکر روان کاوی با اینکه در حیطه نقد ادبی یک حرفه ای نبود، اما خود را از لذت تفسیر آثار ادبی محروم نمی کرد. هر بار که برای او موقعیت صحبت درباره آثار ادبی پیش می آمد، میل پیش برد دانش روان کاوی در آنجا مشاهده می شد. تجربه او از ادبیات و هنرهای زیبا که با اکثریت خوانندگانش مشترک بود، این امکان را به او می داد تا از طرف آنها «یک وابستگی عقلانی» را کسب کند که در این وابستگی، داستان های موردی - که در پرتو رمز و راز پزشکی اش ایجاد شده بود - می تولنستند سوژه هایی با ضمانت ظاهر شوند: از شخصیت های معروف، کمابیش «بیمار» منشأ می گرفتند و از اعتبار و عمومیت عاری بودند.حتی اگر هنرمندان آوازه این را دارند که متفاوت از انسان های دیگر (فانی) عمل کنند، هنر یک نشان انسانی و بشردوستانه و طبیعی را ارزانی می دارند.
در واقع نام بسیاری از سندروم های روانی، ریشه در تحلیل روانشناختیِ شخصیت های داستانی دارد
«روانشناسی» برای بسیاری از نویسندگان، موهبتی بزرگ است و بینشی ارزشمند را درباره ی چگونگی کارکرد ذهن انسان به آن ها می بخشد.