آیا او به راستی زیبا است؟ به راستی چشم های زیبایی دارد، دست کوچکی، دهان زیبایی، دماغی بسیار منظم، و قامتی به راستی دلربا؛ ولی آنچه دلپذیر است، جاذبه ای است که بر تمام شخصیتش گسترده است. خیلی زن های زیباتر از او دیده ام، ولی هیچ یک آن قدر فریبنده نبوده اند. کنجکاوم که بدانم چه برایم نقل خواهد کرد و در مورد رفتن هایش به خانۀ نقاش چه توضیحی خواهد داد. داستانی شنیده ام که در آن مردی میخواره چون وسیله ای در ماجرایی عاشقانه به کار گرفته شده بود. اگر در مورد او نیز وضع از این قرار بود خیلی متاسف می شدم. به شدت از او خوشم می آید، و کسی چه می داند؟ شاید من هم موفق شوم که مورد خوشایند او قرار گیرم و شاید هر دو بتوانیم با هم خوشبخت شویم و به عالم هم پی ببریم. ولی این خانه با پیرزن و نقاش، بین ما مانعی ابدی خواهد بود. از سویی، اگر هم او زنی با تقوا باشد، نمی توانم با او ازدواج کنم. در وضعی که دارم زنی از طبقه بالا، صاحب نام، شخصی که تمام امتیاز ها را در خود گرد بیاورد باید داشته باشم. تمام این ها درست؛ ولی عشقم به او، گنج نهانم، شادی پنهانم خواهد بود، و آن را از تمام نگاه ها خواهم ربود، تا از هر تماسی پاک نگه دارم. افسوس! تمام این ها رویایی بیش نیست! فکری به دور از عقل است! او شخص دیگری را دوست دارد، به او تعلق دارد، از او بیم دارد، و با نام ماکسیم ایوانوویچ می توان او را در مقابل من ترساند!