1. خانه
  2. /
  3. کتاب اتاق لودویگ

کتاب اتاق لودویگ

3.9 از 1 رأی

کتاب اتاق لودویگ

Ludwig's Room
ناموجود
27000
معرفی کتاب اتاق لودویگ
"اتاق لودویگ" اثری است تحسین شده به قلم "آلویس هوچنیگ"، که داستانی پررمز و راز، جذاب و خواندنی را به تصویر می کشد. زمانی که وارثی جدید، خانه ای کنار دریاچه را از عموی بزرگش به ارث می برد، ردپایی از رازهای تیره و تاریک در گذشته ی خانواده اش می یابد. ساکنان اولیه ی این خانه ی عجیب، هر شب در رویا به دنبال او هستند. و یک روز، زنی شبح مانند در مقابل او ظاهر می شود و خود را در اتاقی مخفی می کند که سراسر کودکی او درش قفل بود. در داخل اتاق، او یک دسته ی مخفی از عکس ها، نامه ها و اسناد را پیدا می کند و همچنانکه به کند و کاو در آن ها مشغول می شود، آهسته آهسته متوجه ی درجات همدستی خانواده و همسایه هایش در اتفاقات وحشت آمیز زمان جنگ می شود.
با باز شدن پیچ و تاب های داستان "اتاق لودویگ" از "آلویس هوچنیگ"، مشخص می شود که تمام اهالی روستا به یک پیمان قدیمی پایبند هستند؛ یک قرارداد شناخته شده مبنی بر عدم افشای بسیاری از اعضای جامعه که طی جنگ جهانی دوم با اردوگاه زندانیانی در همان نزدیکی درگیر بوده اند. آگاهی کل اعضای جامعه، چه آنانی که در این اتفاقات درگیر بوده اند و چه کسانی که از دخالت آنان آگاهی داشته اند، احساس گناه گریز ناپذیری را برای نسل های مختلف آن جامعه به همراه داشته است. "اتاق لودویگ" به قلم "آلویس هوچنیگ" که تاکنون به زبان های مختلفی بازگردانی شده، داستانی است از عشق، خیانت، شرافت و بزدلی که بار سنگین روزهای گذشته و بازخواست اخلاقی زمان حال را استادانه به تصویر کشیده است.
درباره آلویس هوچنیگ
درباره آلویس هوچنیگ
آلویس هوچنیگ (زاده 3 اکتبر 1959) یک نویسنده اتریشی است که داستان های آن با عنوان "کیفیت عجیب، وحشت زده و مبهم رویاهای مزاحم" توصیف شده است. وی در سال 2008 برنده جایزه اریش فرید شد، و در سال 2010 به عنوان جایزه ادبیات یان میچالسکی در لیست کوتاه قرار گرفت.
نکوداشت های کتاب اتاق لودویگ

مرگ و بدهی مشکلات مهم اتریشی متولد 1959 است که یکی از بهترین نویسندگان نسل خود است. کار او پایدار و استوار است. همان روحیه اولین داستان ها تا رمان برنده جایزه و تحسین شده اش توسط منتقدان، از دستان لئوناردو تا اتاق لودویگ برقرار است.

Süddeutsche Zeitung

راز ادبیات این است که خواننده را در حل یک معما کنجکاو کند. هوچنیگ بهتر از هر هم قطار و هم نسل اتریشی خود این مهارت را بدست آورده است. هیچ کلمه ای زائد نیست.

Vienna Press
قسمت هایی از کتاب اتاق لودویگ

نباید این ارثیه را قبول می کردم. همه اش از همین جا شروع شد. این خانه روزگار کسانی پیش از من را هم خوش نکرده بود. نباید به این عمارت نقل مکان می کردم و نباید اصلا گذرم به لاندس کورن و فیلاخ و کرنتن می افتاد از همان اول. اما آمدم سراغ این خانه و واردش شدم و قبولش کردم و هم زمان از تمام چیزهایی که تا آن وقت موجودیتم را شکل می دادند، بریدم. لاندس کورن را قبول کردم و از ورا جدا شدم، از هر چیزی که می توانستم بگریزم گریختم و آمدم سروقت این جا که پناهگاهی بشود و در آن لانه گرفتم. میلم همیشه به پنهان شدن می کشید و این جا دارم به میلم رفتار می کنم. باید مدت ها منتظر می ماندم، تمام آن سال هایی که گذشتگان من با درگذشت شان این خانه را ترک می کردند و من از فاصله ای که به من اطمینان خاطر می داد تلاش داشتم خودم را در این خانه و در این جا ببینم و به آن عادت کنم و حالا وقتش رسیده بود. حالا دیگر بعد از مرگ آنا این در بسته نبود و من آمدم بازش کردم و در خانه جا گرفتم. طی تمام آن سال ها فکرم پیش لاندس کورن بود و خودم را برای بودن در این جا آماده می کردم، اما خودم را فریب هم داده بودم، چون برای روبه رو شدن با چیزی که حالا داشتم می دیدم آمادگی پیدا نکرده بودم.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب اتاق لودویگ" ثبت می‌کند