این داستان یک هجونامه برجسته درباره کمپین های ژنتیکی و کشاورزی تروفیم لیسنکو و خروشچف بود که به علت نشان دادن اتحاد جماهیر شوروی به گونه ای ناخوشایند، به سختی مورد نقد قرار گرفت.
در دنیای انگلیسی زبان اما او را برای نوشتن داستان های بلندی می شناسند که روند زندگی در روستایی در آبخاز را از سال های آغازین سده ۲۰ میلادی تا دهه ۱۹۷۰ بازگو می کند. این داستان موجب شد تا به فاضل اسکندر لقب «مارک توین آبخاز» داده شود.
مجموعه داستان «دوران یافته های دلچسب من» اثری در سنت داستان نویسی اوست که به منطقه قفقاز و آبخاز و سنت های بومی رایج در میان مردم و نیز برخی از اعمال و رفتار و کنش های اجتماعی آنها اشاره های جدی دارد. داستان با یک اتفاق برای پسرکی شروع می شود. پسرکی که دسته ای اسکناس را به صور اتفاقی پیدا می کند و به خانواده اش می سپرد. این اتفاق اما چنان در زندگی فردی و اجتماعی او تاثیر می گذارد که باعث اتفاق ها و عکس العمل ها و حتی تغییر نگاه اجتماعی پیرامون وی به خودش و خانواده اش می شود. اسکندر با اینکه در این اثر سعی نکرده نقدهایی سیاسی به جامعه مورد توجه خودش وارد کند اما در قامت یک مصلح اجتماعی و با نقد جامعه پیرامون خود ساختارهایی را که منجر به بالیدن چنین نگاه های خاص اجتماعی در میان مردم شده است را نکوهش می کند و به نقد آنها می پردازد.
کتاب دوران یافته های دلچسب من