ویتگنشتاین پیش بینی می کرد چنانچه آلمان به دست نازی ها افتد وضع بی اندازه وخیم می شود: فکرش را بکن اگر حکومت کشوری به دست گروه های گانگستر بیفتد چه وضعی پیش می آید. دوران سیاه قرون وسطا دوباره در راه است. من تعجب نمی کنم… که شاهد فجایعی چون زنده سوزی افراد به عنوان جادوگر باشیم. ولی، با وجود این پیشگویی های تیره و تار، از تأثیر آن ها بر اتریش وی ظاهرا دلواپسی نداشت. معلوم است که ایام تحصیلی دبیرستان لینتس را به یاد نمی آورد چگونه آدولف هیتلر چهارده ساله، دو کلاس پایین تر از او، گل گندمی به یقه اش نصب می کرد که نشان بستگی به آلمان بزرگ بود، پرچم سرخ و سیاه و طلایی رایش را تکان می داد و به جای سلام به دوستانش فریاد می زد: هیل. که آلمانی درود است. از این رو لودویگ شایعات روزنامه ها را که آلمان درصدد اعزام قوا به وطن اوست، به تمسخر گرفت: «هیتلر اتریش را نمی خواهد. اتریش به هیچ دردش نمی خورد.»
خواندنی، لذت بخش و آموزنده. مملو از نکات تاریخی، زندگینامه ویتگنشتاین و پوپر، تاریخ فلسفه و سنت دانشگاهی. شرح کاملی از تفکر این دو نفر ارائه نشده ولی به نکات مفیدی از افکارشان اشاره میکند.
این کتاب بهتره یا کتاب حقیقت و روش از گادامر؟