کتاب ویتگنشتاین پوپر

Wittgenstein's Poker
و ماجرای سیخ بخاری
کد کتاب : 17915
مترجم :
شابک : 978-9643127237
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 357
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 2001
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 9
زودترین زمان ارسال : ---

نامزد جایزه کتاب اول گاردین سال 2001

معرفی کتاب ویتگنشتاین پوپر اثر دیوید ادموندز


در 25 اکتبر 1946، در اتاقی شلوغ در کمبریج انگلستان، فیلسوفان بزرگ قرن بیستم، لودویگ ویتگنشتاین و کارل پوپر برای اولین و تنها بار رو در روی هم قرار گرفتند. جلسه - که ده دقیقه طول کشید - خوب پیش نرفت. رویارویی پر سر و صدا و تهاجمی آنها تبدیل به یک افسانه فوری شد، اما دقیقا آنچه در آن رویارویی کوتاه اتفاق افتاد برای چندین دهه موضوع اختلافات شدید باقی ماند.
ویتگنشتاین پوپر که ترکیبی جذاب از فلسفه، تاریخ، زندگی‌نامه و تشخیص ادبی است، از طریق رویارویی پوپر/ویتگنشتاین، تاریخ فلسفه در قرن بیستم را بررسی می‌کند. غوغای فین دی سیکل وین، زادگاه ویتگنتین و پوپر را تداعی می کند. تراژدی تسلط نازی ها بر اتریش؛ و دانشگاه کمبریج پس از جنگ، با مجموعه ای عجیب و غریب از دانایان فلسفه، از جمله برتراند راسل. در مرکز داستان، خود دو غول فلسفه ایستاده‌اند - مغرور، تندخو، بزرگ‌تر از زندگی - و در حال نزاع.
این کتاب را حسن کامشاد ترجمه کرده است. کتاب ویتگنشتاین پوپر توسط نشر نی به چاپ رسیده است.

کتاب ویتگنشتاین پوپر

قسمت هایی از کتاب ویتگنشتاین پوپر (لذت متن)
ویتگنشتاین پیش بینی می کرد چنانچه آلمان به دست نازی ها افتد وضع بی اندازه وخیم می شود: فکرش را بکن اگر حکومت کشوری به دست گروه های گانگستر بیفتد چه وضعی پیش می آید. دوران سیاه قرون وسطا دوباره در راه است. من تعجب نمی کنم… که شاهد فجایعی چون زنده سوزی افراد به عنوان جادوگر باشیم. ولی، با وجود این پیشگویی های تیره و تار، از تأثیر آن ها بر اتریش وی ظاهرا دلواپسی نداشت. معلوم است که ایام تحصیلی دبیرستان لینتس را به یاد نمی آورد چگونه آدولف هیتلر چهارده ساله، دو کلاس پایین تر از او، گل گندمی به یقه اش نصب می کرد که نشان بستگی به آلمان بزرگ بود، پرچم سرخ و سیاه و طلایی رایش را تکان می داد و به جای سلام به دوستانش فریاد می زد: هیل. که آلمانی درود است. از این رو لودویگ شایعات روزنامه ها را که آلمان درصدد اعزام قوا به وطن اوست، به تمسخر گرفت: «هیتلر اتریش را نمی خواهد. اتریش به هیچ دردش نمی خورد.»