جامعه ایران بی تردید در آستانه تحولات بزرگ اجتماعی است. بیش از هفتاد درصد از ایرانیان امروز فرزندان انقلاب اسلامی هستند و اصولادر انقلاب و حتی دوران جنگ تحمیلی نقشی نداشته اند.آنان در مقایسه با ایرانیان سه یا چهار دهه گذشته پاسخ های متفاوتی به دگرگونی های اجتماعی و سیاسی می دهند.آنان در مسان گذر گاهی هستند که از هویت سنتی شان فاصله دارد اما هنوز به منزلگاه نهایی نیز نرسیده است.نسلی در حال شدن که برای دستیابی به مطالبات سیاسی اش انقلاب نمی کند و اسلحه به دست نمی گیرد زیرا از خشونت گریزان است.
می کوشد برخی عناصر حیات گذشته تاریخی اش را که مطلوب می بیند بر گیرد و الباقی را وا نهد تا سبک بار به جستجوی خود در آینده برود.
در برابر ایرانیان امروز دو چالش بزرگ قرار گرفته است: نه الگویی در جهان هست که بتوان بی کم و کاست آن را بر گرفت و نه ما دیگر در بخش های گوناگون حیات اجتماعی مان را به مثابه گذشته های دور یکدست و هماهنگ هستیم.
اکنون اما در راه پر چالش پیش رویمان به گمانم نخستین مفهومی که هر تحلیل گر یا سیاست گذاری باید برای درک شیوه تفکر ایرانیان به سراغش برود،فردیت است.زیرا پیش از هر اقدامی هر فرد می کوشد در فر آیندی که عمدتا فرآیند جامعه پذیری و فرهنگ پذیری است در سایه تعریفی که از خویشتن خویش به دست می آورد،نقش های گوناگون را به خود گیرد و نسبت خود رابا دیگران تنظیم کند و مسئولیت هایی را به صورت جمعی یا فردی به دوش کشد.
کتاب مفهوم فردیت در اسلام ایرانی