داستان "ملکه سبا" که "منوچهر مطیعی" آن را به رشته ی تحریر در آورده است، داستانی است از سرگذشت عبرت آموز "سلیمان"، فرزند "داوود" نبی، که با روایتی گیرا، این قصه ی مشهور در تاریخ دین را به خوانندگان عرضه می دارد. با اینکه داستان "ملکه سبا" از "منوچهر مطیعی"، عمدتا به سرگذشت "سلیمان" نبی برمی گردد، اما جهت آگاهی بهتر به سیر اتفاقات، داستان روند خود را از چند سال قبل آغاز می کند. جایی که حضرت "داوود" دوران سلطنت خود را در بیت المقدس می گذراند و یک ربع قرن از فرمانروایی او سپری شده است. تدبیر و سیاست های مناسب "داوود" نبی، بیت المقدس را در جایگاهی والا و قدرتمند قرار داده بود و مردم بنی اسرائیل، زندگی مملو از رفاه و آسایشی را پشت سر می گذاشتند. در کنار حسن تدبیر "داوود" نبی، داستان عشق او به "تبسابه" نیز در این کتاب آورده شده است.
اما داستان اصلی "ملکه سبا" به قلم "منوچهر مطیعی"، با جانشینی حضرت "سلیمان" آغاز می شود. وقتی او زمام امور را به دست می گیرد، برادران بزرگ تر با حسادت و کینه توزی در جهت بدنام ساختن او تلاش می کنند. اما این اقدامات با شکست مواجه می شود و هر روز بیشتر بر محبوبیت "سلیمان" افزوده می شود. اما وقوع عشقی تب دار، زندگی او را تحت تاثیر قرار می دهد. "بلقیس" زنی است که قلب از کف "سلیمان" ربوده اما دست سرنوشت آن ها را از هم دور می کند. این دوری عشق سوزان آن ها را کمرنگ نمی کند و "سلیمان" بار دیگر با ملکه ی خود، "بلقیس" تجدید میثاق می کند. اما این زن که همه از کافر بودن او آگاه هستند، دلیلی برای دور شدن "سلیمان" از خدای خویش است و حالا سلطنت "سلیمان" زیر سایه ی این عشق آتشین قرار گرفته است.
کتاب ملکه سبا