آمازون، این رودخانه ی مشهور و جنگل وسیع اطراف آن با قبایل پر رمز و راز و ناشناخته اش، همواره مکانی جالب توجه برای افراد ماجراجو بوده است. در حاشیه ی این رود قبلیه ای زندگی می کند که جمعیت آن را تماما زنان تشکیل داده اند. آن هم زنانی که در زیبایی بی مثال اند و به همان اندازه جنگجو و خطرناک. آوازه ی این جنگل دهشتناک و این زنان دلفریب و در عین حال مخوف، هر جهانگردی را از آنجا دور نگه می دارد اما داستان "شش سال در میان زنان وحشی آمازون" به نگارش "منوچهر مطیعی" داستان متفاوتی است از مردی که علاوه بر ورود و زندگی کردن به مدت "شش سال در میان زنان وحشی آمازون"، سرانجام باید راهی برای گریز پیدا می کرد.
"شش سال در میان زنان وحشی آمازون" اثری است که "منوچهر مطیعی" آن را بر اساس یادداشت های یک شخص به رشته ی تحریر در آورده است. این فرد که در رشته ی مردم شناسی تحصیل کرده، بعد از فارغ التحصیلی به این نتیجه می رسد که بر خلاف سایر رشته های تحصیلی، برای او شغل چندان مناسبی وجود ندارد. او چند هفته را در پی یافتن کاری مناسب و اندیشیدن درباره ی گزینه هایی که در آینده رو به روی او قرار دارد می گذراند، ولی به نتیجه ای نمی رسد. تا اینکه گردشی با رفقا در کافه ای دورافتاده، او را به این فکر وا می دارد که پی ماجراجویی برود و هرگاه در طلب این زندگی هیجان انگیز، به شهرت و ثروت کافی رسید بازگردد؛ بنابراین نخستین بارقه های ماجراجویی و سفر، از اینجا در ذهن و فکر او شکل می گیرد و در نتیجه ی آن به گذران زندگی به مدت "شش سال در میان زنان وحشی آمازون" منجر می شود.
کتاب شش سال در میان زنان وحشی آمازون