کتاب خانه دایی یوسف

Uncle Joseph's House
(وقایعی تکان دهنده از مهاجرت فداییان اکثریت به شوروی)
کد کتاب : 19515
شابک : 978-9643411534
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 384
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2001
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 15
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب خانه دایی یوسف اثر اتابک فتح الله زاده

"خانه دایی یوسف" کتابی است از "اتابک فتح الله زاده" و به کوشش "علی دهباشی" که در آن به "وقایعی تکان دهنده از مهاجرت فداییان اکثریت به شوروی" پرداخته شده است. "اتابک فتح الله زاده" که در گذشته یکی از اعضای سازمان فدائیان خلق ایران بود، همچون بسیاری دیگر از اعضای این سازمان در جریان مهاجرت دسته جمعی، عازم شوروی سابق شد تا به این کشور پناهنده شود؛ اما آنچه در آن جا انتظار وی و دیگر هم رزمان او در حزب توده را می کشید، چیزی جز تیره روزی و بدبختی نبود. "اتابک فتح الله زاده" پیرامون مطالب "خانه دایی یوسف"، که نام آن به اردوگاه های کار سیبری و زندان های مخوف جوزف استالین اشاره دارد، این مساله را ذکر کرده که تمام تلاشش را معطوف ارائه ی حقایق نموده است و این اثر را یادبودی برای تمام ایرانیان بی نام و نشان که در آن اردوگاه های دهشتناک جان باختند، می داند.
نویسنده علاوه بر روایت داستان خود و هم رزمانش، از فرار نسل قبلی از اعضای حزب توده نیز سخن گفته که بعد از کودتای بیست و هشت مرداد، از ترس شاه راهی شوروی شده بودند و شوروی سابق را که او در این کتاب "خانه دایی یوسف" می خواند، نوعی ارض موعود می دانستند؛ اما هیچ یک از آن ها گمان نمی برد که این سرزمین آرزوها سرابی بیش نیست و در پس تمام ایده ها و امیدها، تنها گورستانی قرار دارد که با دهان باز، آرزوهای آنان را می بلعد و روح سرزندگی و حیات را در اردوگاه های کار اجباری و زندان های استالین، با ولع از تن آن ها بیرون می کشد.

کتاب خانه دایی یوسف

اتابک فتح الله زاده
اتابک فتح‌الله زاده یکی از مبارزان چپ قدیمی ایران است که در جریان انقلاب اسلامی ایران و پس از آن فعالیت‌های جدی داشته است. او سپس تصمیم‌ گرفت با توجه به مسائل پیش‌آمده از ایران به غرب برود اما در میانه‌ی راه به شوروی فرار می‌کند و سال‌ها در شوروی فراز و نشیب‌های عجیبی را طی می‌کند تا سرانجام می‌تواند این کشور را ترک کند و در سوئد زندگی تازه‌ای برای خودش دست‌وپا کند.سال 2001 و تقریباً 18 سال پس‌ازآن اتفاقات اولیه او ابتدا برای پا...
قسمت هایی از کتاب خانه دایی یوسف (لذت متن)
در آخرین سال اقامت در شوروی، ریش و پشم و ابهت حزب کمونیست شوروی و کا.گ.ب. برای کل جناح چپ سازمان ریخته بود. در مورد وابستگی حزب توده و کا.گ.ب. تقریبا به همان نتایجی رسیده بودند که چند سال پیش طرح آن ها موجب منزوی شدن من و امثال من شده بود. آشتی سیاسی با دوستان چپ سازمان باعث شد که آن روزها شخصا برای من جزو بهترین روزهای زندگی ام باشد. من در بدترین شرایط امید خود را به صداقت این دوستان از دست نداده بودم. در آن روزها روابط صادقانه و همفکری جای دل آزردگی ها را می گرفت. دوستان جناح چپ درآوردن نشریات حزب دمکراتیک مردم ایران از اروپا به شوروی و فرستادن و آوردن نامه ها و گاه حتا توسط پیک مخصوص سازمان و کمک های دیگر مضایقه نکردند. در مواردی خود را به خطر هم می انداختند. به یاد دارم شاندرمنی خاطرات و نظرات اردشیر آوانسیان را که به زبان روسی بود در اختیار حمزه لو گذاشت که حدود هزار و دویست صفحه می شد. این تنها نسخه بود و برای احتیاط لازم بود تکثیر شود؛ اما در شوروی امکان تکثیر نبود. اگر شما می خواستید یک برگ فتوکپی بگیرید مجبور بودید با پاسپورت خود به اداره مخصوصی به نام «ناتاروس» مراجعه کنید تازه می گفتند برو فردا بیا. دوستان قبول کردند که مابین ساعت سه تا پنج بعد از نیمه شب در دفتر سازمان نوشته را با دستگاه فتوکپی سازمان، پنهانی تکثیرکنیم. پنجره را باز گذاشته بودیم که به محض آمدن کسی. از پنجره فرار کنیم. گمان می کردم که خاطرات اردشیر آوانسیان همانند خاطرات ایرج اسکندری ارزشمند است اما بعدا متوجه شدم که چنین نبود و به این همه ریسک نمی ارزید. در این مقطع زمانی دوستان جناح چپ. حمزه لو مرا باوجود آگاهی از این که طرفدار حزب دمکراتیک مردم ایران هستیم. به جشن و مراسم سازمان دعوت می کردند. این دعوت و استقبال از ما درواقع نوعی دهن کجی به جناح محافظه کار بود که پشت سر هم با حزب توده اعلامیه می داد و اعصاب جناح چپ را خرد می کرد. آن موقع ترکیب هیئت سیاسی سازمان بین جناح چپ و محافظه کار سازمان پنج به پنج بود. گاهی برای دادن اعلامیه مشترک با حزب توده یک نفر از جناح چپ هیئت سیاسی مصلحت گرایانه و یا فرصت طلبانه رأی مثبت می داد و اعلامیه مشترک صادر می شد. آن موقع می دیدم که فریاد جناح چپ سازمان درمی آمد.